میانسالی یا میانه عمر، دوره گذار زندگی بین جوانی و پیری است. افراد میانسال اغلب تغییرات قابل توجهی در روابط، شغل، سلامت و ظاهر خود تجربه میکنند.
میانسالی عموماً به اوایل دهه ۴۰ تا اوایل دهه ۶۰ زندگی اطلاق میشود. با افزایش طول عمر و بهبود وضعیت سلامت، این بازه سنی همچنان رو به افزایش است و برخی اکنون معتقدند که میانسالی از ۴۵ سالگی شروع میشود، نه سن «کلاسیک» ۴۰ سالگی. این دوره با احساسات متفاوتی روبرو میشود: جوامع غربی محکمتر به جوانی میچسبند، در حالی که مردم در فرهنگهای شرقی، خردی را که با پیری میآید، گرامی میدارند.
چه چیزی دوره میانسالی را اینقدر دشوار میکند؟
از حدود ۴۰ سالگی، هم مردان و هم زنان متوجه میشوند که نقشهای اصلی آنها در روابط در حال تغییر است: والدین آنها در حال پیر شدن هستند و اکنون نیاز به مراقبت دارند، در حالی که فرزندانشان بزرگ شدهاند و به همان نوع کمک قبلی احتیاج ندارند. میانسالی دورهای از استرس توأم با شادی در محل کار و خانه است و بیشتر افراد میانسال نمیخواهند کسی به آنها بگوید که در مورد آن، چه احساسی داشته باشند.
سندرم آشیانه خالی چیست؟
اصطلاح «سندرم آشیانه خالی» در سال ۱۹۱۴ رایج شد تا توضیح دهد که چرا به نظر میرسد به ویژه زنان پس از ترک آخرین فرزندشان از خانه، دچار افسردگی میشوند. دلیل آن این است که آنها احساس میکنند زندگیشان معنای خود را از دست داده است، زیرا دیگر وظایف مراقبتی روزانه قبلی را برای انجام دادن ندارند. در حالی که هم مادران و هم پدران ممکن است مقداری غم و اندوه و احساس فقدان را تجربه کنند، آنها معمولاً احساس رهایی و آزادی جدیدی نیز برای اختصاص زمان به رابطه خود با یکدیگر و همچنین علایق فردی خود دارند.
چرا مردم از میانسال شدن میترسند؟
میانسالی اغلب با رویدادهای ناخوشایند مرتبط است: آشیانه خالی، یائسگی، خیانت، نگرانیهای مالی، احساس فزاینده مرگ و میر و نارضایتی از کارهای روزمره. زندگی در دهههای ۴۰ و ۵۰ زندگی ممکن است زمانی طبیعی برای شمارش شکستها و ناامیدیها به نظر برسد. با این حال، لازم نیست اینگونه باشد.
آیا منحنی U شکل شادی در میانسالی واقعی است؟
بسیاری از مردم باور خود به بحران میانسالی را بر اساس منحنی U شکل شادی در میانسالی بنا میکنند و اصرار دارند که شادی در دهههای ۴۰ و ۵۰ زندگی به پایینترین حد خود میرسد. با این حال، احتمال بیشتری وجود دارد که آنها قبل از بهبودی، کاهش اندکی در رضایت کلی خود را تجربه کنند، که اگر مطالعات مجموعه دادههای بزرگتر و جامعتری را که منعکسکننده تجربیات واقعی باشد، بررسی کنند، بیشتر شبیه یک خط ناپایدار به نظر میرسد. به عبارت دیگر، مردم مجبور نیستند در میانسالی احساس ناراحتی کنند، چه رسد به اینکه بحران میانسالی را تجربه کنند. در عوض، آنها میتوانند از میانسالی به عنوان فصلی دیگر در یک زندگی امیدوارانه طولانی و رضایتبخش لذت ببرند.
آیا همه دچار بحران میانسالی میشوند؟
مفهوم «بحران میانسالی» اغلب بر اختلالات عمده زندگی که به عنوان موارد معمول این مرحله از زندگی دیده میشوند، مانند از دست دادن شغل، طلاق، مرگ والدین یا ترک خانه توسط فرزندان، متمرکز است. احساس شدید پیری خود و تلاشهای لازم برای جبران آن نیز معمولاً در برداشتها از اضطراب میانسالی نقش دارند. اما آیا بحران میانسالی واقعاً بخشی طبیعی از طول عمر است، چیزی که تقریباً همه باید انتظار تجربه آن را داشته باشند؟ تحقیقات چیز دیگری را نشان میدهد.
بدون شک برخی از افراد پس از دهه ۳۰ زندگی خود دورههای بحرانی یا دشوار را پشت سر میگذارند و محققان این فرضیه را مطرح کردهاند که به طور متوسط، رضایت از زندگی تا حدودی در طول میانسالی کاهش مییابد و سپس دوباره در سالهای پیری افزایش مییابد. با این حال، تفاوت زیادی بین افراد وجود دارد و بسیاری از افراد در این سالها به اوجهای جدیدی در کار یا در سایر زمینهها دست مییابند.
چه چیزی باعث بحران میانسالی میشود؟
میانسالی زمانی است که افراد زندگی خود را دوباره ارزیابی میکنند، با محدودیتهای خود کنار میآیند و با حسرتهای گذشته روبرو میشوند. فردی که میانسال است ممکن است مجبور به مقابله با بیماری، مشکلات مالی، تغییرات شغلی، مشکلات زناشویی، طلاق، مرگ و مراحل اولیه زوال ذهنی یا جسمی باشد. این امر ساختن یک میانسالی ارزشمند را دشوار میکند و تجربه یک بحران عاطفی یا میانسالی در نتیجه آن، غیرمعمول نیست.
نشانههای بحران میانسالی چیست؟
بحران میانسالی اغلب شامل بینظمیهای خلقی (به ویژه افزایش عصبانیت یا تحریکپذیری، اضطراب یا غم)، کاهش یا افزایش وزن، اختلال خواب و کنارهگیری از روال و روابط عادی است. افرادی که رکود میانسالی را تجربه میکنند، عموماً تمایل فوری به ایجاد تغییرات اساسی دارند. گاهی به دلیل عدم رضایت از از مراحل قبلی زندگی، نشانه های مشکلات روانشناختی و شخصیتی افزایش می یابد و برای پوشش غم و اندوه از دست دادنها (مثلا فرصتهای جوانی گذشته) دست به انجام کارهایی برای جبران می زنند. انکار از دست رفتن ها گاهی باعث می شود که مانند فردی در دوره نوجوانی رفتار کنند.
گذارها میتوانند چالشبرانگیز باشند، اما در عین حال میتوانند هیجانانگیز و سازنده نیز باشند. به جای پریدن به یک تغییر ناگهانی، نسبت به هرگونه احساس دشواری که ممکن است تجربه کنید، شفقت به خود داشته باشید. مثبتاندیشی و قدردانی از تمام نعمتهای زندگیتان را در اولویت قرار دهید. خودتان را به صورت خلاقانه ابراز کنید (به عنوان مثال، یک دفترچه خاطرات شروع کنید یا یک ساز موسیقی بنوازید) و به طور منظم ورزش کنید. این برای سلامت روان شما مفید است.
میانسالی اغلب نگرانیهایی در مورد سلامتی، رکود در یک ازدواج طولانی، پیری جسمی، والدین مسن، غرق شدن در پرداخت شهریه دانشگاه فرزند، هزینههای وام مسکن یا بودجه بازنشستگی ناچیز به همراه دارد. این نگرانیها زمینه مناسبی برای یک طرز فکر گیجکننده است که فریاد میزند: “احساس وحشتناک در این مرحله طبیعی است.”
چگونه میتوان از رکود شادی در میانسالی جلوگیری کرد؟
جای تعجب نیست که پیری بر رضایت از زندگی تأثیر میگذارد. اکثر مردان و زنان میانسال در دورهای از دهه ۴۰ یا ۵۰ زندگی خود، قبل از اینکه رضایتشان دوباره شروع به افزایش کند (عموماً در دهه ۶۰ زندگیشان)، دچار افت میشوند. در حالی که ممکن است اجتناب کامل از رکود شادی در میانسالی غیرممکن باشد، درک چرایی وقوع آن میتواند به کاهش اثرات منفی آن کمک کند. اجتناب از مقایسههای مضر با دیگرانی که به نظر ثروتمندتر، قدرتمندتر و خوشحالتر در روابط خود هستند نیز میتواند مفید باشد.
چگونه میتوانید خطر افسردگی در میانسالی را کاهش دهید؟
عوامل زیادی در مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و شیدایی در میانسالی نقش دارند – بیماری جسمی، مشکلات رابطه، مرگ یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده و غیره. فشار کاری میتواند یک نقطه دردناک خاص باشد. احساس افزایش خواستهها در محل کار و کاهش کنترل بر زندگی میتواند منجر به بروز علائم افسردگی و شیدایی شود.
برای لذت بردن بیشتر از میانسالی چه کاری میتوانید انجام دهید؟
همانطور که افراد وارد میانسالی میشوند، متوجه میشوند که عوامل خاصی میتوانند به محافظت از سلامت جسمی و روانی آنها کمک کنند. به عنوان مثال، داشتن حس هدفمندی میتواند کیفیت زندگی فرد را در میانسالی بهبود بخشد، همانطور که تغییرات خاص در سبک زندگی، مانند فعال ماندن از نظر جسمی، حفظ یک رژیم غذایی سالم و خواب کافی نیز میتواند مؤثر باشد. و در نهایت چنانچه احساسات و خلق و خوی تان برای خود و دیگران آزاردهنده بود، کمک حرفه ای دریافت کنید..