و چرا می تواند خطرناک باشد.
به عنوان یک روانکاو حرفه ای، می توانم با اطمینان بگویم: همه در آغاز یک رابطه کمی دیوانه می شوند. آیا یک تعمیم بزرگ است؟ بله و کاملا درست است.
یکی میتواند بحث کند که استفاده روانکاو از کلمه «دیوانه» به شکلی بی معنی، بد است، بنابراین اجازه دهید دقیقتر بگویم: منظور من از دیوانه چیست؟ منظورم این است که در ابتدای یک رابطه، مردم اغلب ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهند. آنها به سختی می توانند بین واقعیت و خیال تمایز قائل شوند. آنها داستان هایی را در ذهن خود اختراع می کنند و خود را متقاعد می سازند که حقیقت دارند. قضاوت خوب و صبر از پنجره به بیرون پرواز می کند.
در اینجا نمونه ای از آن نوع است که من همیشه در کارم میشنوم:
” روز بعد از قرار ملاقاتمان ساعت ۱۱ صبح به او پیام دادم و وقتی تا ساعت ۴ به من پیامی نداده بود، من در حالت بحران کامل بودم. مضطرب بودم، با وسواس تلفنم را چک می کردم و متقاعد شدم که او دیگر مرا دوست ندارد. و من خیلی گیج شدم! آیا بوسیله این واقعیت که من اول به او پیام دادم دلسرد شد؟ به نظر شب قبل خیلی خوش گذشته بود. من خیلی مجاب شده بودم که از من خوشش می آید!”
این زن جوان دائماً تلفنش را چک می کند و به سختی روی موضوع دیگری تمرکز می کند. او به خودش و آنچه قبلاً درست می دانست در مورد احساس قرار ملاقاتش با او بی اعتماد است. به عبارت دیگر، او در استرس زیاد است! او واضح یا آرام فکر نمی کند. هیجاناتش بر او حکومت می کند.
به آخرین باری که با کسی که واقعاً دوستش داشتید، قرار ملاقات گذاشتید، فکر کنید. آیا به هر کدام از این روش ها کمی دیوانه شده اید؟
چرا این خطرناک است
منظورم این نیست که بگویم این “دیوانه” همیشه چیز بدی است. از جهاتی، گیر افتادن در ماجرای عشق جدید هیجان انگیز است. اما آن موقعیت “غیرعاقلانه” اغلب احساس ناراحتی می کند. پر از ترس و اضطراب است. اما مهمتر از آن، این یک موقعیت خطرناک است، زیرا، اگرچه واقعی نیست، به آن پاسخ می دهید گویا وجود دارد. و هر چه بیشتر تصمیمات خود را بر مبنای ارزیابی نادرست از اتفاقات قرار دهید، خود را درگیر آشفتگی بیشتری خواهید کرد.
به عنوان مثال، فرض کنید که شما در حالت هراس هستید زیرا از شریک عشقی تان خبری نشنیدید و به خودتان اجازه میدهید این فرض را داشته باشید که چون آن شخص شما را دوست ندارد. در واکنش به این فرض، شما عقب نشینی می کنید. برای ارسال پیامک بیشتر منتظر میمانید و متنهایتان کوتاهتر میشوند و عشوهگری کمتر. اگر این شخص در واقع دوست تان داشته باشد – اگر فرض شما اشتباه بود – در این صورت ممکن است ریسک ایجاد احساس نامطلوب در آنها باشید..
اگر کسی احساس کند که شما عقب نشینی می کنید، ممکن است تصور کند که شما علاقه ای به این کار ندارید و همین امر باعث می شود که او نیز عقب نشینی کند. که سپس شما را وادار می کند که حتی بیشتر از آن عقب نشینی کنید. و ناگهان، دو نفر که به یکدیگر علاقه مند هستند، صحبت نمی کنند. من پیشنهاد نمیکنم فقط به این دلیل که کسی را دوست دارید از طریق پیامک تعقیبش کنید. اما توصیه میکنم که تصمیمگیری بر اساس فرضیات ناپایدار هیجانی میتواند شما را به مسیری مشکلساز سوق دهد.
ما دیوانه ایم چون می ترسیم
پس اگر این نوع “دیوانه” اینقدر ناراحت کننده و بی ثمر است، چرا مردم به آن موقعیت می روند؟ پاسخ ساده است: زیرا آنها می ترسند. وقتی می ترسید، سخت است آرام باشید و به روشی متفکر باشید تا به شما اجازه دهد رابطه را پیچیده، ظریف و واقع بینانه تر ببینید.
وقتی میترسی و از خود میپرسی: «آیا او (مرد یا زن) مرا دوست دارد؟» شتاب به طرف این فرض آسان تر است که “او مرا دوست ندارد!” نسبت به یافتن پاسخ واقع بینانه و متفکرانه تر، که اغلب، رک و پوست کنده است، «نمی دانم او چه احساسی نسبت به من دارد. باید صبر کنم و ببینم.»
در تجربه من، افراد برای برخورد با آن موقعیت «نمیدانم» واقعاً مشکل دارند. اما نکته اینجاست: گاهی اوقات این تنها جایی است که می توانید باشید.
ممکن است برای قطعیت در رابطه خیلی زود باشد. طرف مقابل – و احتمالاً شما نیز، اگر با خودتان صادق باشید – تمام اطلاعات مورد نیاز برای اطمینان در مورد اینکه آیا یک رابطه موفق خواهد بود را ندارد.
بنابراین به جای عجله کردن در مورد فرضیات و واکنش ناگهانی به آن فرضیات، سعی کنید و از خود بخواهید که توانایی برای «نمیدانم» را ایجاد کنید. با آن بنشینید، تلاش کنید هراس بر شما غلبه نکند و به یاد داشته باشید: تحت هر شرایطی شما خوب خواهید بود.
منبع: https://www.psychologytoday.com
در صورت تمایل صفحه اینستاگرام مرا با آدرس زیر دنبال کنید:
https://www.instagram.com/zahra__dadash