چرخه خودفریبی
این میل به درست بودن است که باعث می شود شروع به فریب دادن خود کنیم. برای اینکه احساس کنیم حق با ماست، به دنبال اطلاعاتی هستیم که ثابت کند حق با ماست. ممکن است مقالاتی از نویسندگانی بخوانیم که ادعای ما را تأیید کنند یا اطراف خود را با افرادی احاطه کنیم که با ما موافق باشند. سپس شروع می کنیم به رد هر گونه اطلاعاتی که ممکن است اشتباه ما را ثابت کند یا با درست بودن ما در تناقض باشد. هنگامی که از اطلاعات به این شکل برای اثبات درستی خود استفاده می کنیم، احساس بهتری درباره خود داشته باشیم.
استراتژی های خود فریب
حفظ خودفریبی آنقدرها آسان نیست که فقط به خودمان دروغ بگوییم و آن را باور کنیم. خیلی اوقات ما با حقایق یا شواهدی روبرو می شویم که با نظراتمان مغایرت دارد.
در آن لحظه ها برخی از استراتژی های خود فریبی وجود دارد که فرد برای رد شواهد از آن استفاده می کند. این استراتژیها دروغ گفتن به خود و ادامه باورِ دروغ را آسان می کند. برخی از این استراتژی ها عبارتند از:
۱. انتخاب فقط نکات مطلوب از شواهد
هنگامی که با شواهد متناقضی درباره دروغی که به آن باور داریم ارائه می شود، ممکن است فقط نکات مطلوب را از آن انتخاب کنیم.آسان نیست که به راحتی نظرات و افکارمان را کنار بگذاریم. بنابراین ما با دقت نکاتی را انتخاب می کنیم که از استدلال ما پشتیبانی می کند و به تنها بر آنها تاکید می نماید.
در مواجهه با شواهد متناقض، نگه داشتن خودفریبی برایمان دشوار می شود. اما فیلتر کردن هر بخشی که ما با آن موافق نیستیم به ما کمک می کند تا دروغ را که خودمان را متقاعد کرده است درست باشد.در صورتی که با خواندن پیام های شریک زندگی مان متوجه شویم به ما خیانت می کند، ممکن است خودمان را متقاعد کنیم که آنها فقط پیام های شل و ول هستند و معنای هیچ چیز نیست و شریک زندگی ما واقعاً به ما خیانت نمی کند.
۲. زیر سوال بردن اعتبار منبع
در رویدادهایی که نمی توانیم شواهدی را انتخاب کنیم که از ما حمایت می کند، استراتژی دیگر زیر سوال بردن اعتبار منبع است. شروع می کنیم تا مقامی که شواهد را منتشر کرده، زیر سوال ببریم و اینکه آنها چقدر واقعا درباره آن می دانند. حتی زمانی که رشته اطلاعات متناقضی ارائه می شود، نادیده گرفتنش به دلیل منبع آن، به ما کمک می کند مدت بیشتری در فریب بمانیم.
در صورتیکه یکی از همکاران اشاره کند که در پروژه ای کار عالی انجام ندادیم، ممکن است با گفتن اینکه آنها رئیس ما نیستند بازخوردشان را رد کنیم و بگوییم اگر کارمان خوب نبود، رئیس به آن اشاره می کرد.
۳. سازماندهی مجدد باور
گاهی اوقات در مواجهه با شواهد قوی از متخصصان در زمینه شان، ممکن است یاقتن یک خلأ دشوار باشد. این زمانی است که از استراتژی سازماندهی مجدد باورها و دروغ های خود استفاده می کنیم. باور را کمی تغییر می دهیم تا شواهد را در خود بگنجانیم در حالی که همچنان به فریبی به خود می گوییم پایبندیم.
فردی که متوجه شده است که معتاد به الکل است، ممکن است افکار خود را سازماندهی کند تا خود را متقاعد کند که بله، زیاد مینوشد. اما آنقدر نمی نوشد که نیاز به کمک داشته باشد و هر زمان که بخواهد می تواند قطعش کند.
۴. دوری از شواهد متناقض
راهبردی که برای خودفریبی استفاده میشود و برای ما سادهترین راهبرد است، اجتناب از هرگونه شواهد متناقض علیه افکارمان است. صرفاً با نخواندن، نشنیدن یا صحبت با دیگران در مورد موضوع، ما را از مواجهه با دروغ محافظت می کند. فردی ممکن است با نخواندن مقالات مربوطه یا گوش ندادن به گزارش کارشناسان آب و هوا، اخبار مربوط به گرمایش جهانی را نادیده بگیرد. آنها می توانند به سادگی تمام اطلاعات موجود را نادیده بگیرند و باور کنند که زمین خوب است.
این راهبردهای خودفریبی وقتی که دروغهای ما بوسیله واقعیت یا شواهد محکم تهدید می شود واقعا مفیدند.
خودفریبی در روابط
هنگامی که در حال خودفریبی نسبت به خود هستیم، هم سود و هم ضرر برای ما دارد. به همین ترتیب خودفریبی در روابط می تواند منجر به تقویت یک رابطه شود یا موجب از هم گسیختگی شود. تحقیقی که روی زوجها انجام شد تا فهمیده شود چگونه خودفریبی بر روابط تأثیر میگذارد، نتایج بسیار جالبی ارائه کرد. این تحقیق به این نتیجه رسید که افرادی که معتقدند خود و همسرشان درگیر خودفریبی نیستند، رابطه مثبت تری داشتند. فردی که در رابطه ای از خودفریبی استفاده می کند، نتایج منفی برای او دارد، اما این فریب عموماً به نفع شریک زندگیش عمل می کند، فقط تا وقتی که شریک فریب را تشخیص ندهد.
این مطالعه همچنین این واقعیت را روشن می کند که ما تمایل داریم باور کنیم شریک زندگی مان در مورد احساسات و عواطفش از ما صادق تر است. حتی وقتی که افراد احتمالاً تا حدی از اقدامات فریبنده شریک زندگی خود آگاهند. اگر ما مشکوک باشیم که شریک زندگی مان درگیر فریبکاری است، به سرعت رابطه را منفی می کند.
بنابراین اگر فردی باور داشته باشد که شریک زندگیاش واقعاً او را دوست ندارد و فقط نمایش میدهد. به احتمال زیاد به این رابطه را خیلی زود پایان می دهد. کمی سوءظن به شریک زندگی می تواند آن رابطه را در یک مسیر نزولی قرار دهد.
از آنجاییکه اگر فردی نسبت به شریک زندگی خود مشکوک باشد تمایل دارد سطح فریبکاریش را افزایش دهد. افزایش سوء ظن و فریب همچنان ادامه می یابد تا زمانی که رابطه به نقطه شکست برسد.
پس وقتی می دانیم خودفریبی بد است و باید با عزیزانمان صادق باشیم، چرا هنوز در روابط خودفریبی می کنیم؟
مطالعه این پاسخ را نیز به ما داد. این صرفا برای کمک به ما برای مقابله با مشکلات رابطه است. ما از آن استفاده می کنیم تا خودمان را متقاعد کنیم که علیرغم مشکلات هنوز هم شریک زندگی خود را دوست داریم و آنها ما را دوست دارند.
برای اینکه رابطه را برای مدت طولانیتری حفظ کنیم، خود را فریب میدهیم و باور میکنیم که خوشحالتر از آنچه هست، هستیم. این مطالعه به این نتیجه رسید که اگرچه خودفریبی نقشی کاربردی در روابط دارد، اما استفاده گسترده از آن منجر به سقوط رابطه می شود.
چرا مردم به خودشان دروغ می گویند
اکنون برای ما روشن شده است که بیش از آنچه فکر میکردیم به فعالیت خودفریبی میپردازیم. اما چرا این کار را انجام می دهیم؟ چرا مردم به خودشان دروغ می گویند؟
روانشناسان و متخصصان تکامل سعی کردند دلیلی اساسی در مورد اینکه چرا دروغ می گوییم و برخی از دلایل این کار را به ما ارائه دهند:
۱.بهتر دروغ گفتن به دیگران
به گفته کارشناسان تکامل، ما به خودمان دروغ می گوییم تا بهتر به دیگران دروغ بگوییم. وقتی بتوانیم باور کنیم آنچه را که میگوییم حقیقت است، نشانههای غیرکلامی دروغگویی را از دست نمیدهیم.
بنابراین خود فرد به دروغ اعتقاد دارد عصبی نخواهد بود، صدای لرزان ندارد، از تماس چشمی دوری نمی کند یا کف دستش عرق نمی کند. آنها مصمم و متقاعد خواهند شد که دروغی که می گویند حقیقت است.
طبق تکامل، این فرصتی برای پیشبرد اهداف و داشتن روابط اجتماعی بهتر می دهد.
۲. کاهش سطح اضطراب خود
واقعیت گاهی اوقات می تواند برای ما بسیار استرس زا و اضطراب زا باشد. بنابراین برای کاهش سطح اضطراب خود درباره موقعیتی که در آن قرار داریم به خود دروغ می گوییم.
احتمالاً یا موقعیت را کم اهمیت جلوه می دهیم یا معتقدیم که توانایی رویارویی راحت با موقعیت را داریم. حتی وقتی هر دو دروغ هستند.
از نظر روانشناسی این به ما اعتماد به نفس می دهد و در واقع رویارویی با مشکل را بدون استرس زیاد در مورد آن آسان تر می کند.
۳. عمل دفاع و محافظت از خود
برای دفاع از خود در مواجهه با انتقاد، ممکن است از خودفریبی به عنوان سپر استفاده کنیم. یک فرد ممکن است برای دفاع از افکار، دیدگاه ها و عقایدش در برابر نظرات دیگران دست به خودفریبی بزند. به خودشان دروغ بگویند و بر این باور باشندکه حق با آنهاست و الگوی فکری شان درست است.
۴. ایجاد انعطاف پذیری و خوش بینی
در مواجهه با مشکلات و انتقادات تند، خودفریبی به فرد کمک می کند تا نسبت به موقعیت انعطاف پذیرتر و خوش بین باشد. این کمک میکند تا به آیندهای روشنتر امیدوار باشند و در درون اعتماد به نفس پیدا کنند تا بتوانند با مشکلاتشان بجنگند. در مواجهه با مشکلات مهم است به توانایی هایتان امیدوار و مطمئن بمانید. اما اگر مشکل برای مدت طولانی ادامه یابد، ممکن است دشوار باشد. آن موقع خودفریبی به ما کمک میکند در مورد بهتر شدن اوضاع مثبت باشیم و به ما قدرت میدهد تا با آن روبرو شویم.
۵. برای اجتناب از مواجهه با موقعیت های استرس زا
اگر خودمان را متقاعد کنیم که وضعیت مشکل ساز تحت کنترل است و جای نگرانی نیست، مجبور نخواهیم بود با موقعیت های استرس زا روبرو شویم. این یکی از دلایلیست که یک فرد ممکن است به خودش دروغ بگوید. هیچ کس دوست ندارد با موقعیت های استرس زا روبرو شود و بهترین راه برای اجتناب از آنها این است که باور داشته باشید که آنها آنجا نیستند. یک فرد به سادگی می تواند خود را فریب دهد و تا آخرین لحظه باور کند که همه چیز خوب است.
۶. برای بهتر شدن در روابط
روابط یکسره اتفاقات آسان گیر و شاد نیستند و گاهی برای همه ما می تواند سخت باشد. در آن زمانهای سخت است که باید به خود یادآوری کنیم که همدیگر را دوست داریم و میتوانیم از هر چیزی قدرت بگیریم. خودفریبی یکی از تکنیکهایی است که واقعاً میتواند در آن مواقع به ما کمک کند. فردی که ممکن است دیگر با شریک زندگی خود احساس سازگاری نداشته باشد ممکن است خود را فریب دهد تا همچنان شریک خود را دوست داشته باشد. فقط به این دلیل که نمی خواهند یک رابطه اش ناموفق باشد یا در آن مقطع زمانی مجرد باشد
۷. دوری از پذیرش مسئولیت اعمال مان
هر اقدامی که یک فرد انجام می دهد منجر به پیامدهایی می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. گاهی اوقات تسلط بر عواقب منفی می تواند بسیار سخت باشد و اینجاست که خودفریبی ظاهر می شود. صرفاً اجتناب یا انکار مسئولیت اعمال باعث میشود در مهارتهای تصمیمگیری خود احساس اطمینان کنیم، درباره خودمان احساس اضطراب یا افسردگی نمیکنیم و میتوانیم بدون سرزنش از آن حادثه بگذریم.
۸. منافع مالی ابه دلیل عتماد بیش از حد
بر اساس تحقیقات، اعتماد بیش از حد به توانایی ها و کنترل بر موقعیت منجر به منافع مالی بیشتر برای فرد می شود. این تحقیق بیان کرد که چنین افرادی به احتمال بیشتری درگیر رفتار کارآفرینانه هستند و بنابراین دستاوردهای بزرگتری دارند.
شروع کردن کسب و کار خود یک حرکت مخاطره آمیز با بسیاری از چیزهایی است که ممکن است اشتباه پیش برود. اما فریب دادن خودم با داشتن اعتماد به نفس بیش از حد می تواند کمک کند خطر کنیم و برای رسیدن به اهداف سخت تر بکوشیم.
دلیل دروغ گفتن به خود در شرایطی که با آن روبرو هستیم و اینکه چگونه می خواهیم از خود در برابر استرس و اضطراب محافظت کنیم، می تواند متفاوت باشد.
چرا خودفریبی بد است
پس از درک دلایلی که چرا به خودمان دروغ می گوییم، این احساس به ما می دهد که شاید خودفریبی آنقدرها هم بد نباشد. هیچ کس دوست ندارد همیشه با موقعیت های استرس زا روبرو شود یا مضطرب باشد. خوش بین بودن و اعتماد به نفس به خود نیز خوب به نظر
می رسد. اما مشکل خودفریبی از اینجا شروع می شود. این پوششی از دروغ است که برای پنهان کردن واقعیت و جلوگیری از بهتر شدن ما ساخته شده است. تنها راه حل های موقتی در اختیار ما قرار می دهد که به وضعیت آسیب بیشتری می زند.
در اینجا دلایلی وجود دارد که چرا خودفریبی بد است:
۱. منجر به خودگویی منفی شود
خودفریبی میتواند باعث شود احساس خوبی نسبت به خود داشته باشیم، اما در عین حال میتواند به خودگویی منفی نیز منجر شود. ممکن است خود را به این باور برسانیم که بیش از آنچه که داریم، فاقد توانایی هستیم.
خودفریبی یک فرد ممکن است آنها را به این باور برساند که “به اندازه کافی خوب نیستند” “هیچکس او را دوست ندارد” “یک شکست کامل” و غیره. همان صدای درونی که می تواند باعث شود نسبت به خود احساس خوبی داشته باشیم نیز می تواند احساس بدی در ما ایجاد کند.
۲. خودپنداره منفی ایجاد کند
این خودگفتاری منفی می تواند تأثیر مخربی داشته باشد و منجر به ایجاد یک تصویر منفی از خود شود. ممکن است فرد خودش را دوست نداشته باشد یا به توانایی هایش اعتماد نداشته باشد. آنها ممکن است احساس کنند خوب نیستند و راهی برای بهتر شدن وجود ندارد. فریب دادن خود به این باور که نقاط ضعف آنها بیشتر از قدرت است، می تواند عزت نفس فرد را از بین ببرد.
۳. در انکار واقعیت
هر چقدر هم که واقعیت فرد دردناک و استرس زا باشد، نمی تواند از آن فرار کند. استفاده از خودفریبی برای انکار واقعیت، مشکل را از بین نمی برد. سر و کار با آن فقط حل مشکل را به تعویق می اندازد. عدم آگاهی از واقعیت باعث ناتوانی برای اعمال کنترل بر آن می شود و ما را از انجام اقدامات بلادرنگ و متوقف کردن مشکل در لحظه بروز باز می دارد.
۴ . ممکن است تواناییهایمان را دست بالا بگیریم
با ارزیابی درست تواناییهای خود و کنترل نکردن واقعیت، ممکن است در موقعیتهای خاص درتوانایی هایمان را دست بالا بگیریم. ممکن است سرمایهگذاریهایی کنید یا تعهدات خاصی به عهده بگیرید که نتوانیم در واقعیت انجام دهیم. خطر کردن و تلاش برای انجام کارهای بیشتر در زندگی سالم است. اما این ریسک ها باید حساب شده باشند و اهداف تعیین شده قابل دستیابی باشد. در غیر این صورت فقط برای خود چاله ای می کنیم که قادر به پر کردنش نیستیم.
۵. امکان رشد ما را محدود می کند
رشد مستلزم ارزیابی صحیح نقاط قوت و ضعف فرد است. اما زمانی که فرد از پتانسیل واقعیش آگاه نباشد، شناسایی مناطق برای رشد می تواند دشوار باشد. افراد مبتلا به خودفریبی، درک نادرستی از توانایی های واقعی شان دارند و لذا تشخیص مشکلات واقعی برای آنها سخت است. آنها ممکن است روی نقطه ضعفی کار کنند که آنقدرها هم مهم نباشد یا ضعفی را که به توجه دارد نیاز کاملاً نادیده بگیرند.
۶. روابط اجتماعی ما را ضعیف می کند
هر رابطه طولانی مدت باید بر اساس حقیقت باشد. اما وقتی در رابطه از خودفریبی استفاده می کنیم باعث مشکل می شود. آنچه که قبلا پژوهشها صحت آن را ثابت کرده است. درک احساسات واقعی خود نسبت به طرف مقابل کمک می کند تا روابط اصیلی ایجاد کنیم و به جای اینکه پشت فریب پنهان شویم، با آنها بازتر و راحت تر هستیم.
هر دلیلی که ممکن است به خودفریبی دست بزنیم، تأثیر آن بر زندگی در دراز مدت فقط منفی است.
فواید جلوگیری از خودفریبی
همانطور که درگیر شدن در خودفریبی مزایایی دارد، توقف استفاده از خودفریبی نیز فوایدی دارد. با انجام ندادن خودفریبی، فرد آیندهای شادتر و مثبتتر را برای خودش تضمین میکند. توقف خودفریبی منجر به منافع شخصی و همچنین روابط بهتر با خود و دیگران می شود. برخی از مزایای توقف استفاده از خودفریبی عبارتند از:
۱. رهایی از فرایند دروغ ها
دروغ گفتن کاری یکباره نیست، فرد باید در هر موقعیتی همان دروغ را تکرار کند تا آن را حفظ کند. پردازش اطلاعات متناقض نیز می تواند برای یک فرد بسیار استرس زا باشد.
اما اگر کسی دست از فریب دادن خود بردارد، از دروغ رهایی خواهد یافت. همراه با تمام فعالیت های استرس زا که آنها برای حفظ دروغ باید انجام دهند. فرد می تواند زندگی اصیل تری داشته باشد.
۲. فعالیت بیشتر در زمان حال
پنهان شدن از زمان حال می تواند استرس را برای لحظه ای از بین ببرد. اما همچنین ما را از حضور فعالتر در زندگی باز می دارد. اینکه بتوانید از هر لحظه لذت ببرید، حتی اگر برخی مواقع استرس زا باشند، زندگی بهتری را رقم می زنند. توانایی زندگی و حضور بیشتر در واقعیت خیلی مهم است. همانطورکه کمک میکند تا از اوقات پردردسر بیاموزیم و اوقات خوب داشته باشیم.
۳. رابطه بهتر با خود و دیگران
یک رابطه صادقانه با خود کمک می کند تا بفهمیم چه کسی هستیم و چگونه قادریم رشد کنیم. این به ما کمک می کند تا با درون خود در ارتباط باشیم و کمک می کند در روابط با دیگران بهتر باشیم. با فریب ندادن خود میتوانیم خودواقعی مان را در کنار دیگران قرار دهیم و از اینکه آنها به ما نزدیک شوند و ما را بشناسند نمی ترسیم. ما سمتهای یک رابطه را می سازیم که باز و صادق است.
۴. برخورد بهتر با مشکلات زندگی
تنها زمانی که کسی بداند مشکل واقعا چیست، می تواند برای یافتن راه حل تلاش کند. در نظر گرفتن تمام جنبه های مشکل به ما کمک می کند تا راه حلی جامع برای آن پیدا کنیم.به جای پنهان شدن از مشکل و رها کردن آن برای بعد، می توانیم با آن همانطور که به نظر می رسد روبرو شویم و آن را به سرعت حل کنیم. مقابله با مشکلات به محض ایجاد آنها آسان تر است تا بعداً.
۵. درک واقع بینانه از خود
بسیاری از مشکلات سلامت روان ممکن است زمانی ایجاد شوند که ما از کیستی خود مطمئن نباشیم. با شناخت خود واقعی مان میتوانیم موقعیتها را بهتر بسنجیم، انتخابهای سالمتری داشته باشیم و در روابطی باشیم که برای ما مفید است. درک خود به ما کمک می کند تا احترام به خود و اعتماد به نفس مان را نیز افزایش دهیم. زمانی که بدانیم چه کسی هستیم، میتوانیم برای اینکه نسخههای بهتری از خودمان باشیم تلاش کنیم.
واضح است که دروغ نگفتن به خود فواید طولانی مدت بیشتری نسبت به زیاده روی در عمل خودفریبی دارد.
چگونه جلوی خودفریبی را بگیریم
حال که فهمیدیم خودفریبی می تواند چقدر بد و مضر باشد. بیایید ببینیم چگونه می توانیم از فریب دادن خود دست برداریم و زندگی بهتری داشته باشیم. در اینجا چند نکته و تکنیک برای جلوگیری از فریب دادن خود آورده شده است:
۱. بپذیریم که خودفریبی می کنیم
اولین قدم برای جلوگیری از خودفریبی، پذیرش این واقعیت است که به خود دروغ می گوییم. مهم نیست چقدر آرزو داریم صادق باشیم، ما به خودمان دروغ می گوییم. پذیرش و توجه به نشانههای خودفریبی میتواند به ما کمک کند تا بینش عمیقتری نسبت به ناامنیهای خود بدست آوریم. تنها زمانی که مشکل را شناسایی کنیم میتوانیم برای حل آن بکوشیم.
۲. متوقف کردن پذیرفتن دروغ ها
پس از شناسایی دروغ ها، نیز باید از توجیه و استدلال برای این دروغ ها دست برداریم. وقتی این دروغها را نمیپذیریم، خود را مجبور میکنیم تا با حقیقت روبرو شویم. فقط توجه به دروغ ها کافی نیست، دور انداختن و نه گفتن به آنها به همان اندازه مهم است. اگر تصدیق کنیم دروغها را، می توانیم تغییر کنیم.
۳. بفهمیم که چرا خودمان را گول می زنیم
درک اینکه چرا دروغ می گوییم کمک می کند چرخه دروغگویی را متوقف سازیم. وقتی فهمیدیم چه ناامنی هایی داریم که می خواهیم از خود پنهان کنیم، می توانیم روی آنها کار کنیم. افراد به دلایل مختلف در موقعیت های گوناگون دروغ می گویند، بنابراین درک همه این دلایل مهم است. تا بتوانیم با آنها مقابله کنیم و به جای پنهان شدن از آنها، بتوانیم با آنها روبرو شویم.
۴. پیامدهای بلند مدت را بسنجیم
هنگامی که مشکلی پیش می آید، خودفریبی یک راه حل آسان به نظر می رسد. ولی باید پیامدهای بلندمدت آن را بر سلامت روان خود بسنجیم. صرف نادیده گرفتن مشکل یا تظاهر به عدم وجودش، آن را حل نمی کند. هر چه سریعتر مشکل را حل کنیم احتمال پیچیده شدن آن کمتر است. این بدان معناست که ممکن است نیاز به استفاده از راه حل های کوچکتر و ساده تر از راه حل های پیچیده داشته باشیم.
۵. سفر خود- اکتشافی را تحمل کنیم
بیشتر دروغ هایی که به خود می گوییم برای جبران کاستی هایمان است. اما به محض اینکه سفر خود- اکتشافی را طی کنیم و بدانیم چه کسی هستیم دیگر نیازی به پنهان کردن نخواهیم داشت.تکنیکهای مختلفی برای انجام خودیابی وجود دارد، مانند ثبت وقایع روزانه، مدیتیشن، و ارزیابی نقاط قوت و ضعف فرد. شناخت و پذیرش خود برای توقف خودفریبی بسیار مهم است.
۶. بازخورد سازنده را بپذیرید
در مواجهه با بازخوردهای سازنده، به جای تلاش برای انکار، آن را بپذیریم. اگر پذیرای بازخورد باشیم، میتوانیم رشد کنیم و بهتر شویم. عدم توانایی در گرفتن بازخورد نشانه خودفریبی است که به ما اجازه نمی دهد محدودیت های خود را بپذیریم.
۷. افکار و دیدگاه های خود را بررسی کنید
بررسی منظم افکار و دیدگاه ها می تواند به شناسایی نشانه های خودفریبی کمک کند. اگر کسی احساس می کند که افکارش با رفتارهایش مطابقت ندارد، تلاش کند و دلیل آن را شناسایی کند.
۸. برای رسیدن به خودشناسی تلاش کنید
خودآگاهی فرآیند درک خود واقعی و پتانسیل فرد است. این کمک می کند تا به عنوان یک فرد رشد کنیم و در رویدادهایی شرکت کنیم که تجارب زندگی ما را بهبود می بخشد. دانستن اینکه چه میخواهیم و چگونه میتوانیم به آنها برسیم، شکاف بین وضعیت فعلی و آیندهای را که میخواهیم پر میکند.
۹. ترس ها را یادداشت کنید
خودفریبی ناشی از ترس از خود یا موقعیت مشکلآفرینی است که فرد در آن قرار دارد. با یادداشت کردن ترسهایمان و مواجهه با آنها میتواند از دروغ گفتن ما را باز دارد. به جای پنهان شدن یا فرار از ترس هایمان، اگر آنها را مدیریت کنیم و با آنها مقابله کنیم، کنترل بیشتری بر موقعیت مان خواهیم داشت.
۱۰. برای دیدگاه دیگران ارزش قائل شوید
گاهی اوقات ممکن است نتوانیم دروغ های گذشته خود را ببینیم یا متوجه شویم که به خودمان دروغ می گوییم. در چنین لحظاتی دیدگاه دیگران را در نظر بگیرید و موضع خود را در مقایسه با آنها تحلیل کنید. دیدن اینکه اختلافات کجاست و چرا وجود دارند، می تواند به ما کمک کند تا دروغ ها را بشناسیم و دلایل پشت آنها را کشف کنیم.
۱۱. اهداف قابل دستیابی برای خود تعیین کنید
تعیین اهداف قابل دستیابی برای خود می تواند از دروغ پردازی در مورد توانایی های خود و آنچه می توانیم به دست آوریم باز دارد. صادق بودن با خود می تواند به ما کمک کند تا کمال گرایی و تعلل را کنار بگذاریم. داشتن اهدافی دست یافتنی به نظر می رسد باعث شود نسبت به خود احساس مثبت و نسبت به آینده امیدوار باشیم.
۱۲. اشتباه بودن را بپذیرید
بپذیرید که ممکن است دانش نادرستی در مورد چیزها داشته باشیم و برای اصلاح آنها آماده باشید. قبول اینکه اشتباه می کنیم فرصتی می دهد تا دروغ هایمان را اصلاح کنیم و بتوانیم یاد بگیریم و رشد کنیم.
۱۳. به دنبال کمک حرفه ای باشید
شناسایی و متوقف کردن خودفریبی به تنهایی می تواند گاهی اوقات بسیار سخت باشد. بنابراین در صورتی که فردی احساس درماندگی کند یا نداند چگونه ادامه دهد، می تواند برای آن با یک متخصص روان تماس بگیرد.
شناسایی خودفریبی یک فرآیند مستمر است و گاهی اوقات دشوار است. اما تا زمانی که به کار روی آن ادامه دهیم، میتوانیم زندگی اصیل تری داشته باشیم.
منبع: https://thepleasantmind.com
در صورت تمایل صفحه اینستاگرام مرا با آدرس زیر دنبال کنید:
https://www.instagram.com/zahra__dadash