خودفریبی: چرا به خود دروغ می گوییم؟
اگر کسی به شما بگوید که بیشترین دروغی که تا به حال به کسی گفته اید خودتان هستید، احتمالا باورش برایتان سخت است. اما خودفریبی فرآیندی است که همه ما به طور مرتب انجامش می دهیم. چه چیزی از دروغ گفتن و فریب دادن خودمان می توانیم بدست آوریم؟
خودفریبی از منظر روانشناختی و تکاملی هدفی را دنبال می کند. گرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما ویژگیهای مثبتی مانند انعطافپذیری، خوشبینی و اطمینان به خود نیز گاهی به دلیل خودفریبی است.
با دروغ گفتن به خود مبنی بر اینکه تهدیدی که در اطراف ما وجود دارد آنقدرها بزرگ نیست، بهتر با آن مقابله می کنیم.اگر خودفریبی چیز خوبی به نظر می رسد، به خاطر داشته باشید که به خودگویی و تصور منفی از خود نیز منجر می شود. امکان رشد فرد را محدود می کند و ما را از یافتن فعالانه راه حل برای مشکلاتمان باز می دارد. پس بیایید این سکه ی به نام خودفریبی را عمیق تر کندوکاو کنیم و سعی کنیم هر دو روی آن را بفهمیم.
معنی خودفریبی
خودفریبی عمل دروغ گفتن به خود در مورد توانایی ها یا واقعیت های خود است. فرد به طور کلی از انجام آن بی اطلاع است و در نهایت آسیب بیشتری به موقعیتش وارد می کند.
نمونه هایی از خودفریبی در زندگی روزمره
بیایید به این مثالها نگاه کنیم و ببینیم چگونه میتوانیم به این راحتی خودمان را فریب دهیم و باور کنیم که واقعیت دارد.
مثال ۱، زمانی که کودکی در آزمون تقلب می کند و نمره خوبی می گیرد. اگر باور داشته باشد که این نشانهها منعکس کننده درک واقعی او از موضوع است، از خودفریبی استفاده میکند.
مثال ۲، یک معتاد به الکل که معتقد است نوشیدن آن بسیار تحت کنترل است و اینکه آنها قادرند هر زمان که بخواهند متوقفش کنند، علیرغم اینکه هرگز نمی توانند.
مثال ۳، شریکی که معتقد است همسرش به او وفادار است حتی بعد از اینکه او را با دیگری گیر انداخته است. استفاده از خودفریبی فقط به دلیل حفظ تصویر یک زندگی زناشویی شاد است.
مثال ۴، زوجی که مرتباً برای مهمانی بیرون می روند و همیشه دوستانی دارند، ممکن است احساس کنند که بسیار اجتماعی اند. وقتی در واقعیت از همراهی یکدیگر لذت نمی برند و نمی خواهند به مشکلات بین خود رسیدگی کنند.
مثال ۵، کارمندی که از شرکت فعلی خود ناراضی است، در جای دیگری به دنبال کار نمی رود به این دلیل که دیگران هستند وضعیت را بدتر کرده اند و اوضاع به زودی بهتر می شود. این وقتی هست که واقعاً در مورد تواناییش برای یافتن هر شغل دیگری مطمئن نیست.
دقیقا مانند اینها، ما ناآگاهانه به خود دروغ می گوییم تا از احساسات و عواطف خود در برابر آسیب محافظت کنیم. گاهی اوقات خوشحال بودن از زندگی در یک دروغ بهتر از مواجهه با ناامنی هاست.
خودفریبی از نظر روانشناسان
خودفریبی موضوع مورد علاقه بسیاری از روانشناسان است و مطالعات متعددی برای درک بهتر آن انجام شده است. این سوال که چرا به خود دروغ می گوییم و چگونه می توانیم همزمان دروغ بگوییم و در مورد آن ندانیم، بسیاری از روانشناسان را متحیر و در عین حال کنجکاو کرده است.
زیگموند فروید توضیحی ارائه کرد که چرا و چگونه بدون اطلاع از آن به خود دروغ می گوییم. فروید توضیح داد که اعمال، رفتار و افکار هر فرد در سطوح مختلف عمل می کند. به این سطوح، سطوح خودآگاه و ناخودآگاه می گویند.
سطح خودآگاه شامل تمام فعالیتها، افکار و رفتارهایی است که فرد از آن آگاه است و فعالانه در آن شرکت می کند. سطح ناخودآگاه با افکار، احساسات و رفتارهایی سروکار دارد که فرد از آنها بی خبر است.این سطح ناخودآگاه است که منجر به اعمالی مانند خودفریبی می شود، جایی که فرد بدون اینکه متوجه باشد درگیر آن است. آنها از این که چرا و چه زمانی خود را فریب می دهند، بی خبرند.
برخی از روانشناسان نیز دلیلی برای توجیه اینکه چرا ما درگیر خودفریبی میشویم، ارائه کرده اند. اینکه چرا به خود دروغ می گوییم به دلیل نیازمان به اجتماعی شدن است که موجب می شود جهتگیریهای شخصی مان را پنهان کنیم. ترس و سرکوب شناختی از دیگر دلایل خودفریبی است.در حین معاشرت، قرار نیست همه کسانی را که ملاقات می کنیم دوست داشته باشیم، اما گاهی اوقات نمی توانیم از ملاقات با آنها اجتناب کنیم.
بنابراین برای جلوگیری از احساس خوش نیامدن هر بار که ملاقاتشان می کنیم، دروغ گفتن به خود را شروع می کنیم که آنها را دوست داریم. فقط برای اینکه گشت و گذار در ذهنمان لذت بخش تر شود.
همراه با این، ما تعصبات شخصی خاصی نسبت به امور، افراد و مکان ها داریم. ممکن است به منصف بودن خود ببالیم، اما بازی های مورد علاقه مان را انجام می دهیم. برای حمایت از این ایده که منصف و عادل هستیم، با پنهان کردن تعصبات شخصی مان از خود، خودمان را فریب می دهیم.
یکی دیگر از دلایل خودفریبی ترس و ناامنی است. برای پوشاندن یا پنهان کردن آن ترس ها، خود را گول می زنیم تا بهتر از آنچه که هستیم خود را نشان دهیم. زیرا نتیجه مطلوب در پایان روز اعتماد است.
سرکوب شناختی وقتی است که ما ناخودآگاه ایدهها، افکار و احساسات ناخوشایند را مسدود میکنیم چرا که باعث اضطراب یا استرس ما میشوند. فکر اینکه همه چیز درست است، حتی در مواجهه با مشکلات متعدد، پاسخ این است که چگونه خودفریبی ما را از هراس باز می دارد.
اگرچه بسیاری از روانشناسان از این توضیح درباره خودفریبی حمایت می کنند. بسیاری از فیلسوفان مانند ژان پل سارتر از فروید به دلیل نظریه او انتقاد کردند. از آنجایی که درک آنها برایشان دشوار است که چگونه می توانیم همزمان بدانیم و ندانیم. فروید استدلال کرد اگر بتوانیم ماهیت ناخودآگاه را به درستی درک کنیم، می توانیم ثابت کنیم که خودفریبی رخ می دهد.
نظریه به کنار، حتی در شیوههای روانشناختی، بسیاری از متخصصان سلامت روان مواردی را گزارش داده اند که مراجعین شان به وضوح درگیر خودفریبی بودند و به بسیاری مکانیسمها و پیامدهای مقابلهای ناسالم منجر میشود.
هارولد ساکیم و روبن گور، یک زوج روانشناس، می خواستند بفهمند که چرا مردم از صدایشان خوششان نمی آید. بسیاری اوقات مردم حتی قادر به تشخیص صدای خود از یک کلیپ نیستند.
آنها آزمایش کردند تا بررسی کنند که چرا این اتفاق می افتد و از شرکت کنندگان خواستند که از صدای ضبط شده مختلف بگویند “من هستم” یا ” من نیستم”. همچنین در طول آزمایش یک دروغ سنج به آنها متصل بود تا واکنش هیجانیِ آنها را اندازه گیری کند.
نتایج نشان داد که حتی با وجود اینکه افراد صدایی را که متعلق به خودشان بود را انکار میکردند، هنوز زمانی که صدای آنها میآمد، در تست دروغ سنج نقطهای وجود داشت. به این معنی که حتی اگر میدانیم صدایمان چگونه است، از آنجایی که ممکن است آن را دوست نداشته باشیم، به سادگی انکار کنیم که مال است.
تحقیق دیگری که توسط روانشناسان جورج کواترون و آموس تورسکی انجام شد، نشان میدهد که افراد بدون اینکه از آن آگاه باشند، از خودفریبی استفاده میکنند.
آزمایشگر از شرکت کنندگان خواست تا زمانی که می توانند، یکی از دستان خود را در آب بسیار سرد غوطه ور کنند. پس از آن، آنها را وادار به ورزش کردند و دوباره آزمایش آب سرد را انجام دادند.
اما این بار به نیمی از شرکت کنندگان گفته شد که پس از ورزش، قلب سالم می تواند دست را برای مدت طولانی تری در آب نگه دارد. و به نیمی دیگر گفته شد که قلب سالم حساس تر می شود و نمی تواند دست را برای مدت طولانی در آب نگه دارد. آشکارا اینها دروغ بود.
بر اساس این اطلاعات، مدت زمان نگهداری دست در آب سرد در هر دو گروه به شدت تغییر کرد. دسته اول دست خود را برای مدت طولانی تری نسبت به قبل در آب نگه داشتند و گروه دوم رکوردی برعکس داشتند. نتایج به وضوح نشان داد که چگونه شرکت کنندگان از خودفریبی برای دستکاری نتایج به منظور نشان دادن قلب سالم استفاده کردند.
زمینه های خودفریبی
اگرچه خودفریبی در همه زمینه های زندگی ما متداول و کاربردی است حوزه هایی وجود دارد که بیشتر از آن استفاده می شود. این فریب می تواند باعث شود فرد احساس بهتر یا بدتری نسبت به خود داشته باشد بسته به اینکه چگونه آنها به خود دروغ می گویند.دلیل آن می تواند ناامنی ها باشد یا اینکه دروغ قانع کننده تری بخواهید به دیگران بگویید. به هر دلیلی بیشترین مشاهده خودفریبی در زمینه های زیر توسط افراد انجام می شود:
۱.وضعیت مالی
وضعیت مالی یک فرد برای اکثرا موضوعی کاملا خصوصی است. اینکه یک فرد چقدر درآمد دارد، چقدر خرج می کند و چقدر پس انداز می کند، سوالاتی هستند که به سادگی نمی توان آنها را مطرح کرد و ممکن است طرف مقابل هم در پاسخ به آنها راحت باشد یا نباشد.
دقیقاً به همین دلیل، وقتی صحبت از موضوع موقعیت های مالی می شود، مردم دست به خودفریبی می زنند. بسیاری از افراد زمانی که احساس می کنند حقوقشان کم است، خود را فریب می دهند و می گویند که شرکت به جای حقوق به آنها امتیازات بیشتری می دهد.گاهی اوقات با دروغ گفتن به خود مبنی بر اینکه پول زیادی دارند و نیازی به پس انداز ندارند، بیشتر از آنچه نیاز است خرج می کنند.
۲. روابط اجتماعی
چگونگی روابط اجتماعی یک فرد با دیگران هرگز نمی توان به طور واقعی اندازه گیری کرد و زمینه زیادی برای خودفریبی ایجاد می کند. ممکن است شخصی خود را فریب دهد و فکر کند که رابطه به خوبی پیش می رود در حالی که اینطور نیست. یا اینکه وقتی طرف مقابل واقعاً از همراهیش لذت می برد، یک رابطه وحشتناک پیش بیاید.
بارها خودفریبی تعیین می کند که فرد چقدر درگیر رابطه و سرمایه گذاری است. آنها یا می توانند از یک رابطه سالم جدا شوند یا همچنان در یک رابطه ناسالم باشند.
۳. کار یا شغل مرتبط
امروزه کار فضای زیادی را در زندگی اشغال می کند. بنابراین بدیهی است وقتی به زندگی کاری خود فکر می کنیم، به خودمان دروغ بگوییم. درک ما از کاری که داریم، نیز تعادل بین کار و زندگی مان را تعیین می کند. برخی افراد خود را فریب می دهند و معتقدند کاری که انجام می دهند بسیار مهم است و نقش تعیین کننده ای دارد. یا ممکن است باور کنند نقش آنها در شرکت بیمعنی است و شرکت بدون آنها می تواند در واقع وضعیت بهتری داشته باشد. این فکر به طور مستقیم بر تصویر ما از خود و سطح بهره وری مان در محل کار تأثیر می گذارد.
۴. تصویرمان از بدن
چند بار از شخص دیگری شنیده ایم که زیبا و خوش اندام به نظر می رسیم، حتی وقتی احساس می کنیم اینطور نیست؟ یا اینکه در حالی که فکر می کنیم، واقعا یک رنگ یا طرح خاص برای ما بهتر به نظر می رسد؟ به خودمان دروغ می گوییم تا ناامنی هایمان را در مورد بدنمان پنهان کنیم. برخی برای افزایش سطح اعتماد به نفس شان به خود دروغ می گویند.گاهی اوقات دروغ تبدیل به خودگویی منفی می شود که منجر به مشکلات بدنی می شود.
خودفریبی بر تمام جنبه های زندگی ما تأثیر می گذارد، گاهی به صورت مثبت و گاهی منفی. همه چیز به دروغ هایی بستگی دارد که به خودمان می گوییم و دروغ هایی که در مورد خود باور داریم.
نشانه های خودفریبی
اگر خودفریبی به صورت ناخودآگاه و بدون آگاهی انجام شود. پس چگونه می توانیم آن را بفهمیم و تشخیص دهیم؟ چگونه می توانیم متوجه آن شویم و خود را از درگیر شدن با آن باز داریم؟نشانه های خودفریبی گاهی خیلی واضح یا آشکار نیستند. اما نشانه های خاصی وجود دارد که می توانیم در خودمان متوجه شویم و بفهمیم که دچار نوعی خودفریبی هستیم:
۱. انکار
یکی از بارزترین نشانه های خودفریبی، انکار است. عدم پذیرش واقعیت یا مشکل موجود. قبول نکردن این که آنچه در اطراف ما هست بد است و بر ما تأثیر منفی می گذارد، فقط خودمان را فریب می دهیم.
اگر کسی خود را در حال دروغ گفتن یا پنهان کردن بخشی از حقیقت در مورد خود یا دیگری بیابد، این نشانه خودفریبی است. اعتراف نکردن به مشکل یا شدت آن، دروغگویی ما به خودمان است.
۲. کوچک نمایی
یکی دیگر از نشانه های خودفریبی، کوچک نمودن تأثیر یا شدت موقعیت یا مشکل است.
وقتی وضعیت بد را کوچک می کنیم، درباره واقعیت به خودمان دروغ میگوییم. سعی می کنیم خود را فریب دهیم تا کمتر در مورد موقعیت استرس یا اضطراب تجربه کنیم. یک موقعیت ممکن است جایی باشد که فرد با ضرر در سرمایه گذاری مواجه شود و به خود بگوید که معامله چندان بزرگی نبود. یا وقتی شریک زندگی شان می گوید که می خواهد جدا شود و فکر می کند که این فقط یک احساس زودگذراست. کاهش تاثیر واقعی موقعیتی در ذهن ما نشانه خودفریبی است.
۳. منطقیسازی
منطقیسازی تلاشی است که انجام میشود تا اعمال نادرست، رفتار انحرافی یا غیرقابل قبول اجتماعی خود را با یک توضیح جایگزین، توجیه کنیم. تا زمانی که توضیح کمک به کاهش اضطراب کند، کارساز خواهد بود. وقتی کسی در امتحاناتش مردود می شود و می گوید آنقدرها هم بد نیست، تقریباً همه در آن امتحان مردود شدند. یا وقتی از کاری طرد میشوند و میگویند بازار کار الان بد است.
۴. فرافکنی
گاهی اوقات پذیرش حقیقت ممکن است بسیار دشوار باشد، اما آشکارا در محیط اطرافمان مشکلاتی ایجاد می کند.در چنین مواردی گاهی به خود دروغ می گوییم که مشکل ما نیستیم، مشکل شخص دیگر است. برای مثال، اگر یک پروژه گروهی اشتباه پیش برود، ممکن است ویژگیهای ضعیف رهبری مدیر را سرزنش کنیم.یا در مورد سایر کارمندان به دلیل اینکه به اندازه کافی خوب نیستند. به جای اینکه فکر کنیم که ممکن است تلاشهایمان در پروژه کم بوده است.
۵. نشانه های وانمودسازی
خودفریبی همیشه باعث نمی شود که نسبت به خود احساس بهتری داشته باشیم. گاهی اوقات می توانیم در مورد نقاط قوت مان نیز به خود دروغ بگوییم. ممکن است احساس کنیم که جعلی هستیم و لیاقت تمام خوبی هایی که دریافت کرده ایم را نداریم.خودمان را فریب می دهیم تا باور کنیم که شایسته ترفیع نیستیم. یا اینکه پارتنرمان واقعا دوستمان ندارد و به دلیل انگیزه های پنهان آنجاست. اینها انواعی از دروغهای خودفریبی است.
۶. توجیه قلدری یا قلدر بودن
هنگامی که درباره رفتار دیگران نسبت به ما یا رفتارمان نسبت به دیگران دروغ می گوییم خودفریبی به طرز حیرت انگیزی کار می کند. حتی گاهی اوقات برای زمانی که کسی ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد یا زمانی که ما فردی را مورد آزار و اذیت قرار می دهیم، توجیه هایی ایجاد می شود.
۷. سرزنش کردن دیگران وقتی اشتباهی می کنیم
گاهی اوقات از خودفریبی برای حفظ تصویر مثبت از خود استفاده می کنیم. برای این کار، باید در مواقعی یک قربانی پیدا کنیم تا مشکلات و سختی ها را گردن آنان بیندازیم. این می تواند یک شخص، موقعیت یا هر چیز دیگری باشد. میتوانیم خودمان را فریب دهیم و باور کنیم که در کارمان خوب عمل کردهایم، اما رئیس دوستم ندارد. وقتی کسی به ما اشاره می کند که راننده بدی هستیم، می توانیم ماشین را به خاطر درست کار نکردن سرزنش کنیم. هر زمان که از رویارویی با کمبود توانایی خود اجتناب می کنیم و آن را به گردن دیگران می اندازیم، از خودفریبی استفاده می کنیم.
۸. هیجانها و کلمات با هم مطابقت ندارند
برای آنچه واقعاً در ذهن ما می گذرد هیجانها یک هدیه عالی است. بنابراین زمانی که هیجانها، کلمات یا اعمال ما با هم مطابقت ندارند، نشانه آشکاریست که نوعی خودفریبی در میان است. ممکن است احساس دیگری داشته باشیم اما خود را متقاعد می کنیم تا متفاوت رفتار کنیم.
۹. اضطراب ریشه دار عمیق
اضطراب چیزی است که بسیاری از افراد با آن روبرو هستند و در حالی که برخی از مکانیسم های مقابله ای سالم استفاده می کنند. یکی از ناسالم ترین مکانیسم های مقابله ای که برای برطرف کردن اضطراب استفاده می شود، خود فریبی است. افرادی با اضطراب عمیق، برای مقابله بیشتر از خودفریبی استفاده می کنند. در بعضی مواقع خود فریبی می تواند اضطراب بیشتری ایجاد کند. فردی که احساس عصبی بودن می کند ممکن است سعی کند خود را فریب دهد تا باور کند همه چیز خوب است.
۱۰. احساس اصیل نبودن
افرادی که مرتباً هنر فریب را با خود و دیگران تمرین می کنند ، غیراصیل بودن را تجربه می کنند. سؤالاتی مانند “من واقعاً چه کسی هستم؟” یا “آیا واقعاً کسی من را می شناسد؟” آنها را آزار می دهد.
۱۱. پذیرا نبودن درباره انتقاد
فردی که برای انتقاد باز نیست ، علائم روشن خود فریبی را نشان می دهد. وقتی کسی به اشتباهات یا خطاهایشان اشاره می کند ، محتمل تر است از خود دفاع کنند یا ناراحت شوند. دلیلش این است که آنها تصویری قوی از خود در ذهنشان دارند. و به احتمال زیاد این تصویر بر اساس دروغهایی است که به خود گفته اند. بنابراین هر فردی که تلاش می کند اطلاعاتی ارائه دهد که ممکن است دروغ هایشان افشا شود، اشتباه محسوب می شود. فردی که از طرف دیگر به آنها کمک می کند تا این خودفریبی را حفظ کنند به عنوان یک دوست تلقی می شود.
۱۲. احساس اینکه هرگز اشتباه نمی کنند
افرادی که احساس می کنند هرگز در اشتباه نیستند، نشانه هایی از خودفریبی را نیز به نمایش می گذارند. این افراد دروغ های متعددی به خود گفته اند که به آنها کمک می کند احساس بهتری داشته باشند و ناامنی های درونی را کاهش دهند. این نشانهها می تواند هم توسط خودمان شناسایی شوند هم توسط افراد نزدیک. اما نیاز است تا برای شناسایی آنها در مورد خودفریبی ذهنی بازداشته باشیم.
انواع فریبکاری
خود فریبی به اشکال مختلفی هستند، برخی مثبت و برخی منفی. این بستگی به ما دارد که چه دروغهایی به خودمان می گوییم و چقدر این کار را خوب انجام می دهیم. در اینجا برخی از انواع متداول خودفریبی وجود دارد که می توان مشاهده کرد:
۱. فکر کردن به خود به عنوان بهترینها
رایج ترین نوع خودفریب، کسی است که معتقد است بهترین هستند. افراد قادر به یافتن تقصیرها در خود نیستند و انتقاد دیگران را نمی پذیرند. معمولاً برای محافظت از خود در برابر اضطراب حقیر بودن و داشتن ضعفها انجام می شود. افراد خود را فریب می دهند تا این اعتقاد را داشته باشند که نمی توانند اشتباهی انجام دهند و هیچ گونه تقصیری متوجه آنها نباشد. این مشکلات ایجاد می شود زیرا دیگران فاقد صلاحیتند یا به دلیل اینکه دیگران مایل به آسیب رساندن به آنها هستند و منجر به روابط ناسالم و درگیری با دیگران می شود.
۲. تعلل
به تعویق انداختن ممکن است یک نوع بسیار واضح از خودفریبی به نظر نرسد اما روزانه توسط اکثر افراد استفاده می شود. همه ما این دروغ را می گوییم که این کار آنقدرها وقت گیر نیست و بعدا می توانیم انجام دهیم، باعث می شود تا جاییکه که می توانیم به تعویق بیندازیم. افرادی که مرتباً کار را به تعویق می اندازند، خود را فریب می دهند و معتقدند مجموعه مهارت هایشان به آنها کمک می کند تا کار را در کوتاه ترین زمان انجام دهند. بنابراین می توانند همین حالا استراحت کنند و بعداً شروع کنند. آنها به جای ارزیابی کامل تواناییهایشان و کار، آن را با دروغی می پوشانند که باعث می شود تا آنجا که می توانند قبل از پایان ضرب الاجل ریلکس باشند.
۳.حالت اجتناب و انکار
در حالت اجتناب یا انکار نوعی خودفریبی است که به افراد کمک می کند تا خود را از واقعیت محافظت کنند. با مشکل و وضعیت ناخوشایند بوسیله انکار وجود آنها یا از طریق کاهش سختی شان با آن کنار می آیند. با این کار، مشکل از بین نمی رود بلکه ممکن است مشکلات بزرگتری ایجاد شود. چشم پوشی از مشکلات راه حل نیست، فقط راهی برای تأخیر در برخورد با آنها است.
۴. تکیه صرف بر حقایق منطقی
بسیاری از افراد ممکن است به نظر برسند که درک بسیار خوبی از واقعیت دارند و می توانند با هر مشکلی به راحتی کنار بیایند زیرا برای یافتن راه حل از منطق استفاده می کنند. اما افرادی که به تنهایی برای کمک به خود خارج از موقعیتی یا ارزیابی خود به منطق اعتماد می کنند، از خودفریبی نیز استفاده می نمایند. ما یک مؤلفه منطقی و هیجانی داریم. افرادی که هیجانات و احساسات خود را نادیده می گیرند ، خود را فریب می دهند تا باور کنند که هیچکدام را ندارند. یا در بعضی مواقع کنترل هیجاناتشان را کاملا در دست دارند.اگر به طور مرتب هیجانات خود را بررسی نکنیم، ما درک نخواهیم کرد که در مورد یک وضعیت، شخص یا خودمان چه احساسی داریم.
۵. افکار منفی نسبت به خود
خودفریبی فقط درباره تقویت اعتماد یا درک شخص در مورد خود نیست. گاهی اوقات می تواند به افکار منفی نسبت به خود منجر شود. می توانیم گفتگوی منفی درباره خود بپردازیم و عزت نفس و اعتماد به نفس خود را کاهش دهیم. خودفریبی می تواند این باور را در ما ایجاد کند که در وضع بدتری قرار داریم یا ویژگیهای منفی زیادی داریم که ممکن است واقعا درست نباشد.
۶. کمال گرایی
بسیاری از افرادی که آرزو می کنند در کار و ظاهر خود به کمال گرایی دست یابند، در خودفریبی زیاده روی می کنند. آنها سطح تخصص، دشواری و پیچیدگی کار و سطح “کامل” به جهت انسانی را ممکن است اشتباه بگیرند. افرادی که می خواهند کمال گرایی را تمرین کنند، تمایل دارند که در مورد مجموعه مهارت هایشان و اینکه چقدر باید پیشرفت کنند، به خود دروغ بگویند. آنها استانداردهای دست نیافتنی بالایی را تعیین می کنند و سپس خود را متقاعد می کنند که در جهت آنها سخت کار کنند. بعداً کارسخت شان را به درستی نسبت به خروجی آن ارزیابی نمی کنند و معتقدند که شکست خورده اند. سخت کار کردن یک ویژگی مثبت است، اما درک توانایی ها و تعیین اهداف واقع بینانه نیز مهم است.
راههای مختلفی برای بروز خودفریبی در موقعیتهای مختلف به دلایل مختلف وجود دارد. ادامه دارد …
در صورت تمایل صفحه اینستاگرام مرا با آدرس زیر دنبال کنید:
https://www.instagram.com/zahra__dadash