زبان ما پر از ارجاع های روان- تنی درباره استرس است:
“رئیسم یه دردی تو گلومه”
“همکارم سرم رو درد میاره”
“دوست پسر سابقم باعث معده درد میشه.”
اغلب تلاش می کنیم تا احساسات نامطلوب مانند عصبانیت، ترس، غم را به بیرون از آگاهی مان برانیم. ما چنین احساساتی را با درماندگی یا ناتوانی تداعی می کنیم. بنابراین در یک تلاش برای زدودن آنها، با فشار انکار و واپسرانی می کنیم. ما آنها را به بیرون از هشیاریمان سوق می دهیم. به جای آنکه، این احساسات نامطلوب را تصدیق، پردازش کنیم و سپس خلاص شویم، آنها را از نظر می پوشانیم.
ناتانیل براندِن بنیان گذار روانشناسی عزت نفس، اصرار می ورزد که ضروری است احساسات مان را بپذیریم بدون سانسور، رد کردن ، انکار یا واپسرانی. او اشاره می کند به اینکه انکار احساسات ، نگه داشتن خودمان در یک حالت دائمیِ تعارض درونی، است. فاصله بیشتر از احساسات، یعنی بی قدرت تر شدن و خارج از لمس با خود واقعی.
اما این احساسات نامطلوب کجا می روند؟
درد و رنج های مبهم
برای سالها، مطالعه کرده ام که افراد در کجا هیجانات نامطلوب شان را نگه می دارند. یقیناً همه دردهای بدنی یا بیماریها، روان- تنی نیستند. با این وجود، همانطور که واکنشهای بدنی را به استرس بررسی کردم، الگوهای تکرارشونده ظاهر شدند
سالم در مقابل واپسرانی ناسالم
ترس یک فشار تحریک کننده برای واپسرانی است، و غالباً در گذشته یِ شما ریشه دارد، به ویژه وقتی که احساس درهم شکستگی می کنید یا ترومایی (آسیبی) را تجربه می نمایید. اما نیازِ زیاد به واپسرانی، نشانه های روان- تنی و الگوهای خود تخریبی را فعال می کند.
فهرستی از این الگوها تهیه کردم که در ادامه خواهد آمد. ممکن است برخی از آنها را تشخیص دهید. شخصاً می توانم همه آنها را بشناسم. یادتان باشد، واکنشهای روان- تنی به ترتیب تنظیم نشده اند؛ برخی همپوشی دارند و با هم مشابهت دارند. همگی به منش و سبک بین فردی شما بستگی دارد. فهرست زیر بهترین استفاده اش آشناسازی کلی با نشانه های روان- تنی است، یک نقطه شروع برای اکتشاف شخصی.
همانطور که فهرست را مرور می کنید، از خودتان بپرسید: آیا این نشانه ها به نظر آشنایند؟
۱۰ مناطق تنش برای احساسات نامطلوب
پایینتر از کمر: خشم
اگر ناکامیِ را تجربه کنید،مکان شایع برای نگه داشتن خشم سرکوب شده، کمر به پایین است.برای رهایی، یاد بگیرید که بطور سازنده ناکامی را بیان کنید و تعارضها را به دیگران در آن زمان نشان دهید. به نظر ساده می آید؟ باور کنید ساده نیست. یادگیری برای مهار قدرت خشم و تبدیل آن به نیرویی خلاق کلید زندگی رضایت بخش و پویاست.تلاش برای تبدیل خشم به بیان سازنده نه مخرب، به شما پاداشی همراه با موجی از اعتماد، انرژی و روابط سالم خواهد بخشید.
معده و روده ها: ترس
وقتی شما می ترسید، معده و روده ها یتان دچار انقباض می شود.. گفتن اینکه از قبیل، “معده ام مریضه” معمولاً واکنشهای جسمانی به تعارض محسوب می شود. با انکار یا سرکوب ترسها، واکنشهای جسمانی با احتمال بیشتر بیان می شود. شروع کنید با تصدیق بیم و هراسهایتان و با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید. همه انتخابها و پیامدها را در نظر بگیرید. ترس را بیشتر به صورت کلمات بیان کنید.
قلب و قفسه سینه: تروما (جراحت و آسیب)
گاهی درد در مناطق قلب و قفسه نشان از جراحتیست که به فرد وارد شده ولی نادیده گرفته شده است. سوگواری و بزرگداشت غم و انده لازم است.
سردرد: نبود کنترل
اگر شما وسواس کنترل بزرگ و کوچک دارید، در یک چالش واقعی قرار دارید. مهم نیست که تا چه اندازه ممکن است قوی باشید، اهمیت بر کنترل کردن سرانجام به فرسودگیی ختم خواهد شد- و سردردهای خردکننده. به هیچ وجه مشکلات بوسیله هوش یا سعی در کنترل کردن همه چیز حل نمی شود. در واقع، بسیاری مسائل با تمایلات کنترل کننده تشدید می شود. پذیرفتن آنچه شما می توانید یا نمی توانید کنترل کنید، و بسط تمرین ذهن آگاهی گامهایی هستند که نیاز دارید تا سردرد تان بهبود دهید.
تنش گردن/ شانه: بارها و مسئولیت پذیریها
با بر دوش گرفتن مسئولیت های خیلی زیاد دردی در گردن هم هست. اگر از تنش در گردن و شانه رنج می برید، احتمالاً بار زیادی هست. به جای آن، از دیگران کمک بخواهید، احتمالاً هر کاری را خودتان انجام می دهید. این اغلب به گرفتگی گردن و شانه منجر می شود. محول کردن را و حمایت خواستن را یاد بگیرید، تصمیم بگیرید آنچه واقعاً ارزش دارد، تقسیم مسئولیتها با دیگران، است.
کوفتگی: رنجش
رنجش بر کل بدنتان فشار می آورد و آسیب وارد شده به شما بیشتر است از رنجش فردی که شما را رنجانده است. سرزنش دیگران، نقش قربانی را بازی کردن و مرور حوادث در ذهن، اینها خوراکهای خالی از بیان خود هستند. رنجشها شما را از زندگی در لحظه و تجربه مزیتهای بودن در حال، دور نگه می دارد. وقتی بر کسانی که نسبت به شما تقصیری را متوجه شده اند، تمرکز می کنید، یه آنها توجه واقعیِ مطلق در ذهنتان عطا کرده اید. به جای آن بر بخشش تمرکز کنید، یا دست کم به سمت آن گام بردارید. تلاش برای روابط رضایت بخش، دوز سالمِ خود- مراقبتی را افزایش می دهد، و سالها خود را جوانتر احساس خواهید کرد.
کرختی: جراحت
وقتی حادثه ای ما را درهم می شکند، احساسات مان رو به کرختی می رود. این شیوه ی روان ما، برای جدا شدن از درد یا خطر غیرقابل مقاومت است. حوادث آسیب زا همیشه تهدیدکننده نیستند- آن حوادث می توانند از خطر واقعی یا متصورشده یا بدرفتاری یا غفلت در دوران کودکی ناشی شده باشد. اگر به آسیب و جراحت وارد شده پرداخته نشود، خاطره آن در بدنتان منزل می کند. به عنوان یک نتیجه شما احساساتتان بی روح و حس می شود وقتی آسیب پذیر می شوید؛ اعتماد به دیگران دشوار می شود؛ و صمیمیت واقعی از دست می رود .هر موقعیتی که احساس ناامنی ایجاد کند، باعث آشفتگی زیادی می شود؛ فریز می شوید. نخستین قدم به سمت رهایی خود از جراحت، تصدیق تسلطی که بر شما داشته، و کمک خواستن است.
مشکلات تنفسی: اضطراب
مشکلات تنفسی (یعنی حملات وحشت که موجب تنفس بریده بریده می شود) احساس خفه کننده در زمانی که مضطرب هستید، نشانه هایی هستند که در افرادی که غم و اندوه زیادی را سرکوب می کنند. آنها نمی خواهند گریه کنند و از سوگواری در حوادث، اندوه بار اجتناب می کنند. در عوض اندوه را واپس می زنند و بر چیز دیگری تمرکز می کنند. ولی نگه داشتن اشکها، خیلی زیاد، مانند نگه داشتن نفس تان است. وقتی دست آخر، گریه می کنید بخشهایی معادل درد جاری می شود، آسوده می شوید. آزاد کردنِ اندوه نگه داشته شده، مانند فرو بردن میزانی از هوای تازه است. تازگی و رهاییست.
مشکلات حلق و صدا : ظلم و ستم
به افراد مورد ظلم اجازه صدا داشتن، داده نشده است. اگر شما در اتمسفر ظالمانه، بزرگ شدید، صحبت کردن دربارهِ فکرتان یا بیان نیازهایتان خطرناک بوده است. شما همواره یک انتقادکننده درونی خشن را با خود حمل می کنید. در نتیجه، به عنوان یک بزرگسال شما تمایل به حفظ احساسات دارید. وقتی برای صحبت برانگیخته می شوید، به تمایل دوران کودکی متوسل می شوید و خودتان را ساکت می کنید و صدایتان را سرکوب می کنید. این تصادم بین انگیختگی برای صحبت و نگه داشتن آن، باعث تنش می شود و اغلب در مشکلات حلق و صدا خود را نشان می دهد. در درمان یافته ام که نوشتن وقایع روزانه روش بسیار خوبیست برای آشکار کردن منتقد درونی تان و شروعِ پاسخ به آن. همچنین خواندن شعر با صدای بلند (شعر ارتباط عمیقی با ناهشیار دارد) روشی از افزایش اعتماد در صدای تان، است.
بیخوابی: خدشه به خویشتن
وقتی که از میان حوادث زندگی چه خوب یا بد می گذرید، افراد ممکن است بیخواب شوند. شما وقتی مضطرب می شوید که شرایط زندگی تان درحال تغییرات پی در پی است. این حالت در زمانهای استرس یا در زمانهای رشد شخصی روی می دهد. برای من بیخوابی معمولاً با ترس از نا شناخته ها تداعی می شود. ترسهایتان را بنویسید یا با یک دوست نزدیک در میان بگذارید.
به سوی یک راه ارزنده تر برای بودن
رهایی از احساسات حبس شده، اساس روان درمانی است؛ روان درمانی برای ایمنی از استرسهای سرکوب شده، به شما فرصتی می دهد. وقتی از احساسات تان بهتر مراقبت می کنید، می توانید از خودتان و آنهایی که دوستشان دارید هم بهتر مراقبت نمایید. قدرشناس می شوید و ارزش بیشتری برای روابط خود قائلید. زمانی را به چگونگی مدیریت احساسات خود اختصاص دهید و اینکه دردهای روان- تنی سعی دارند به شما چه چیزی را بگویند. لذا نه تنها احساس شادی بیشتری را تجربه می کنید، بسیاری از مطالعات، همچنین طول عمر بیشتری را گزارش داده اند.
نویسنده: سین گرُوِر
ترجمه زهرا داداش
منبع: سایت سایکولوژی تودی