این احساس تردید برای شروع درمان، شایع است. افراد اغلب نگرانیهایی درباره این فرایند دارند که برخی به افسانه های اجتماعی مربوط است. در زیر تلاش شده است تا برخی ایده ها درباره درمان که اغلب مانع میشود تا شخص کمک بخواهد، روشن شود.
- مشکلاتم اونقدرها هم بد نیست.
اغلب اوقات افراد احساس می کنند که درمان صرفاً به کسانی اختصاص دارد که آخرین مفر آنان برای حل مشکلات جدیشان است. در حالیکه قطعاً این یک گزینه است، ایده دیگر می تواند خواستنِ حمایتِ زودتر باشد که به شخص اجازه می دهد، احساس بهتری پیدا کند و سریعتر جلو برود. بطور خلاصه: وقتی که می تواند بالقوه موجب دشواری بیشتری گردد، چرا منتظر بمانیم تا چیزی واقعاً بد شود؟
- من باید خودم بتوانم مشکلاتم را حل کنم.
همانطور که شما برای مشکل جسمانی، مشورت پزشکی را جستجو می کنید، یک درمانگر، برای کمک به درک و نشان دادن مشکلات مربوط به زندگی هیجانی تان، آموزش تخصصیش را می آورد. حل مشکلات در درمان، اغلب موجب ورزیدگی می شود که آن ورزیدگی درونی می شود، بدین معنا که به سمت اعتماد و خود- اطمینانی بیشتر هدایت می گردید.
- اگر درمان را شروع کنم تا ابد ادامه دارد؟
نه! تعداد و مدت درمان بین درمانگر و مراجع بحث خواهد شد و در نهایت مراجع تصمیم می گیرد. مردم از دامنه ی وسیعی از طول درمان سود می برند؛ از مشورتهای خیلی کوتاه تا درمان یا روانکاوی دراز مدت، بستگی به نیازها و اهداف فردیشان دارد.
- مجبور خواهم بود افکار محرمانه ام را برای درمانگر آشکار کنم.
یکی از جنبه های درمان این است که شما به عنوان مراجع تعیین می کنید، چه چیزی را، به چه میزان، درمیان بگذارید. خیلی شبیه تنظیم تعداد و مدت درمان، در نهایت سرعت درمان را شما تنظیم می کنید، و آنجا درمانگرتان برای کمک به شیوه ای که احساس می کند برای شما راحت است در این فرایند حضور دارد. این تلاش مشارکتی یک رابطه درمانی قابل اعتماد و یک نتیجه درمانی موفقیت آمیزی می سازد.
- احساس مورد قضاوت شدن، خواهم داشت.
مردم معمولاً وقتی درباره احساساتشان صحبت می کنند، آسیب پذیری را تجربه می کنند. آنها درباره اینکه درمانگر درباره آنچه آنان درمیان می گذارند، چه فکر یا احساسی دارد، نگرانند. با این وجود درمانگرتان برای قضاوت کردنِ شما آنجا نیست، بلکه بیشتر برای شنیدن و ارائه یک چشم اندازِ منحصر به فرد، آنجاست. اگر درباره ی احساس قضاوت شدن نگرانید، مهم است که با درمانگرتان صحبت کنید، میتواند احساساتتان فهمیده شود و گرفتن کمکی که سزاوار آنید را مختل نکند.
- نگرانم درمانگرم یک “عصای زیر بغل” بشود
بیایید روشن کنیم. هدف از درمان، پرورش یک رابطه وابستگی بین مراجع و درمانگر “نیست”. در حقیقت، رابطه درمانیِ مورد هدف، مشارکتی است. همواره افراد در صدد یادگیری روشهای بهترِ درک و احساس کردن هستند، و این ابزاری می شود که شخص بتواند عدم وابستگی از درمانگر را آغاز کند. وقتی درمان پایان می یابد، شخص نیاز دارد تا احساسِ اطمینان کند، که تواناییِ مشارکت فعالتر در زندگی هیجانی خود را دارد. این توانایی شامل اعتماد به ظرفیت مدیریت احساسات، حل مسائل و تصمیم گیریها، است (گرچه محدود به اینها نیست).
- اگر درباره چیزی صحبت می کنم، متعهد خواهم بود تا تغییرات معینی را ایجاد کنم.
موضوع این نیست. بین افکار و اعمال تفاوت است. برای مثال، شما وارد درمان می شوید تا مشکلاتِ یک رابطه را مطرح کنید. همانطور که شروع به بیان احساساتتان درباره آن رابطه می کنید، ممکن است نگران شوید اگر”در تماس” با احساسات منفی قرار بگیرید، مجبور می شوید که آن رابطه را تمام کنید. در واقع با صحبت کردن ، می توانید چشم انداز جدید و نکات بیشتری را کشف کنید که پیش از این، آشکار نشده بود.
- من بابت آنچه که در مورد خود ممکن است بیاموزم، نگرانم.
یکی از مزیتهای درمان، افزایش رضایت در زندگی حرفه ای و شخصی است. در حقیقت، اغلب ما خودمان را درک نمی کنیم، که این عدم درک، بیشترین اختلال را در خوشبختی و موفقیت ایجاد می کند. خودآگاهی به افراد اجازه می دهد کنترل بیشتری بر زندگیشان بدست آورند. به این دلیل، مهم است به درمانگرتان اجازه دهید تا بداند که درباره چه چیزی در مورد خودتان بدانید، نگران می شوید، لذا شما و درمانگرتان می توانید با سرعتی که برای شما راحت است، کار کنید. در نهایت، کانون درمان شما، در محدوده شما قرار می گیرد.
- اگر احساس درهمی درباره شروع درمان دارم، می تواند این معنا را داشته باشد که درمان برایِ من نیست؟
داشتن احساسات درهم درباره شروع درمان، شایع است. غرایز، ما را به دوری از افکار و احساسات ناراحت کننده، هدایت می کند. دودلی درباره شروع درمان ممکن است نشانه وجود چیز خیلی مهمی برای فهمیدن درباره خودتان باشد. برای همین، پیشنهاد می شود. زمانی را برای کشف این نگرانیها، اختصاص دهید. این زمان، اجازه می دهد تا نیروی هیجانی به سمت حصول سود بیشتر از درمان هدایت گردد به جای آنکه به سمت دوری از هیجانهای دشوار سوق داده شود.
مزایای درمان شامل موارد زیر است:
اعتماد به نفس بیشتر
بالا رفتن خلق
کاهش اضطراب و افسردگی
تصمیم گیری موثرتر
منبع: سایت سایکولوژی تودی
ترجمه: رهرا داداش