انسان پیچیده است. بنابراین، روابط ما نیز معمولاً پیچیده است (البته نه همیشه به روش بد). یادگیری قضاوت منصفانه و واقع بینانه در مورد خود و روابطمان، حتی زمانی که دشوار است، مهارتی است که به ما کمک می کند تا به عنوان فرد رشد کنیم.
برای برخی از افراد، به ویژه آنهایی که اختلالات شخصیتی رنج می برند، این مهارت مهم تحت الشعاع چرخههای ایدهآلیسازی و بی ارزش کردن قرار میگیرد، نوعی تفکر سیاه و سفید که میتواند منجر به مشکلاتی در حفظ روابط سالم شود و چالشهای گوناگون دیگری را ایجاد کند.
ایده آل سازی چیست؟
ایدهآلسازی به تمایل فرد به اختصاص دادن ویژگیهای مثبت اغراقآمیز به یک فرد، مکان یا مفهوم اشاره دارد. به راحتی
می توان درک کرد که چگونه این گرایش در چارچوب یک رابطه بین فردی پتانسیل خطرناک شدن را دارد. وقتی درگیر آرمانسازی میشویم، ممکن است فرد دیگر را کامل ببینیم که نمیتواند آسیبی به او وارد کند و ویژگیهای منفی او را نادیده میگیرد.
این نوع تحسین و شیفتگی به شخص دیگری می تواند منجر به انتظارات غیرواقعی شود و به ناامیدی، عصبانیت و احساس
رها شدن ختم شود.
بی ارزش کردن چیست؟
بی ارزش کردن، فرآیند متضادِ ایدهآلسازی است. در حالی که ایدهآلسازی یک فرد، مکان یا چیزی بر یک مبنا قرار دارد، بی ارزشسازی به عمل اختصاص دادن ویژگیهای منفی اغراقآمیز و در عین حال نادیدهگرفتن خوبیها اشاره دارد. در طی بی ارزشسازی ، عیوب، ضعف ها و ویژگی های منفی در مرکز توجه قرار می گیرند و ویژگی های مثبت کاملاً نادیده گرفته می شوند.
این احساسات منحصراً منفی منجر به خشم، تحقیر و نادیده گرفتن می شود. مجددا، روشن است که چگونه درک یک شخص دیگر یا جهان در کل به این طریق می تواند میزان بسیار زیادی از مشکلات را در حفظ ارتباطات و پیوندهای معنی دار ایجاد کند.
متأسفانه چرخه ایدهآلسازی و بی ارزشسازی ، که از آن به عنوان «جداسازی» یاد می شود، می تواند باعث مسمومیت و غیرقابل کنترل شدن روابط آنان گردد.
جدا سازی: چرخه ایدهآلسازی و بی ارزشسازی
جداسازی یا نوسان مداوم بین ایدهآلسازی و بی ارزشسازی ، یک مکانیسم دفاعی است که موجب ناراحتی و عدم آرامش می شود.
این نوع رفتار ناسازگار در تجارب گذشته تروما، مانند سوءرفتار و رها شدن ریشه دارد و می تواند بر توانایی فرد برای درک و تعامل با دیگران به شیوه ای متعادل و واقع بینانه در زندگی آینده فرد تأثیر منفی بگذارد.
این تمایل به درک افراد، اشیاء یا موقعیت ها به صورت افراطی، قطبی شده و طبقه بندی آنها به عنوان همه خوب یا همه بد، می تواند حفظ روابط سالم را تقریبا غیرممکن کند. این نوع تفکر می تواند از هر طرف طیف با فراوانی و شدت متفاوت حرکت کند و می تواند توسط انواع محرک های مختلف ایجاد شود. این محرک ها را می توان به عنوان یادآور تجربیات قبلی رها شدن و درد درک کرد و برای اجتناب از این احساسات از ایدهآلسازی و بی ارزشسازی استفاده می شود.
در طول مرحله ایدهآلسازی، یک فرد ممکن است اعتماد و تحسین زیادی را روی شخص دیگری متمرکز کند. این می تواند منجر به انفجار عشق و توجه بی رویه به طرف مقابل شود. فردی که درگیر ایدهآلسازی می شود از رها شدن یا ناامید شدن می ترسد و به نوبه خود، شخص دیگر را دور از خطا تصور می کند و سطح اعتماد غیرواقعی را در رابطه ایجاد می کند.
همیشه انتظارات آنها برآورده نخواهد شد. در این مرحله، فرد به مرحله بی ارزشسازی دو بخشی، حرکت می کند. به منظور محافظت از خود در برابر ناامیدی بیشتر، آنها اعتقاد قبلی خود را مبنی بر اینکه طرف مقابل کاملاً خوب است نادیده می گیرند، و شروع می کنند تا آنها را به عنوان همه چیز بد، ببینند. ممکن است فرد شروع به هدایت خشم به سمت شخص دیگر کند. این می تواند منجر به رفتار توهین آمیز شود. اگر فردی که درگیر این نوع تفکر است متوجه شود که انتظاراتش بار دیگر برآورده شده است، ممکن است به مرحله ایدهآلسازی بازگردد و چرخه دوباره شروع می شود.
ایدهآلسازی و بی ارزشسازی در روابط
توجه به این نکته مهم است که همه ما رفتاری شبیه به دو بخشیِ ایدهآلسازی و بی ارزشسازی گاه و بیگاه داریم. همهی ما که احساس شیفتگی به شخص دیگری را تجربه کردهایم و میخواهیم او را به خود نزدیک کنیم. ما همچنین می دانیم که احساس ناامیدی نسبت به شخص دیگری و به نوبه خود او را از خود دور می کنیم.
اما این نوع رفتار در چارچوب اختلال شخصیت موقعیتی را ایجاد می کند که در آن این احساسات و رفتارها فاقد سطحی از ارتباط با واقعیت هستند.پس از دریافت حتی اندکی توجه یا محبت از سوی شخص دیگر، فردی که دچار اختلال شخصیت است ممکن است شروع کند تا از فرد دیگر به عنوان یک فرد کامل، بی عیب یا به عنوان منبع همه شادی و رضایت خود ببیند.
برعکس، وقتی فردی با این چالشهای بهداشت روانی حتی یک نقص جزئی را درک میکند یا ناامیدی جزئی در رابطهاش تجربه کند، ممکن است درک او بهطور چشمگیری تغییر کند و میتواند فرد مقابل را بهعنوان عامل همه درد و رنجهای خود بداند. و سرزنش و خشم را به گردن آنها بیندازند.
در این متن، ایدهآلسازی و بی ارزشسازی ، ناهنجار هستند. اگر احساس می کنید که با دو بخشی یا ایدهآلسازی و بی ارزشسازی ناهنجار دست و پنجه نرم می کنید یا با فردی که این نوع رفتار را از خود نشان می دهد درگیر هستید، مهم است که با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید تا به شما کمک کند وضعیت تان را دقیق تر بررسی کند.
خود ایدهآلسازی و بی ارزشسازی
در حالی که جدا کردن، می تواند در چارچوب روابط بین فردی رخ دهد، می تواند در رابطه با ادراک از خود نیز رخ دهد. افرادی که به این نوع رفتار دست می زنند می توانند بین این که خود را کاملاً خوب یا کاملاً بد درک نمایند، تغییر کنند
این نوع تفکر پیچیدگی و ظرافتی ذاتی درباره خودپنداره نادیده می گیرد و فاقد شفقت و انصاف نسبت به خود است.
افرادی که درگیر جداسازی خود هستند، می توانند خود- انتقادی شدید، نفرت از خود و احساس پوچی را در دوره هایی از خود- بی ارزشی را تجربه نمایند. در طول دورههای خود- ایدهآلسازی، ممکن است افزایش موقت دراحترام به خویشتن را احساس و میزان بالایی اعتماد به نفس را تجربه کنند
اگر با هر یک از اطلاعات بالا همانندسازی می کنید، کمک در دسترس است. از طریق درمان با یک متخصص بهداشت روان،
می توانند به شما کمک کنند تا الگوهای ارتباطی و رفتاری مختلفی را که ممکن است در مشکلات شما سهیم باشند، شناسایی کنید و بینشی در مورد چگونگی بهبود خود و رابطه تان با دیگران ارائه دهند.
منبع:https://www.charliehealth.com
می توانید صفحه اینستاگرام مرا با آدرس زیر دنبال کنید:
https://www.instagram.com/zahra__dadash