ناکامی وقتی بوجود می آید رفتاری که به تقویت کننده*مورد انتظار منجر می گردید، بطور ناگهانی و غیرمنتظره دیگر تقویت نشود. احتمالا سعی خواهید کرد همان رفتار را در سطح متفاوتی از شدت امتحان کنید یا برخی رفتارهای مرتبط را از مخزن رفتاری خود بیازمایید تا دوباره تقویت مورد نظرتان بدست آید. اگر دوباره ظاهر شود، ناکامی شما ناپدید می شود. اگر تقویت کننده دلخواه شما آشکار نشود تا وقتی که به مرحله شکست درونی برسید، ناکامی تان افزایش خواهد یافت، که در آن زمان به دنبال موضوعی بیرونی برای حمله خواهید گشت، موضوعی که به عنوان ظرفی برای احساسات دردناک عمل کند، موضوعی که احتمالا بخش احساس گناه را منطقی سازی نماید.
در پاراگراف بالا نیروهای زیادی وجود دارند که خارج از آگاهی هشیار عمل می کنند. برای تبدیل ناکامی غیرسازنده به ناکامی سازنده، اولین کاری که باید کرد این است که بدانید دو چیز می خواهید، گرچه به نظر یکی هستند، اما در واقع کاملاً متفاوت اند. اولین مورد مسئول دانستن فرد یا چیزی است برای آنچه که قبلا اتفاق افتاده است، به طوری که با فرافکنی احساسهای ناخوشایند پریشانی، حس بهتری را تجربه کنید. دوم این است که موارد احتمال وقوع تقویت را به حالت قبل برگردانید تا رفتاری که دیگر تقویت نمی شود مجددا تقویت شود. اولی متوجه گذشته و دومی معطوف به آینده است.
اگر شما بتوانید یک قدم به عقب برگردید موافق خواهید کرد که دومین نگرانی مهمتر از نگرانی اول است. اما در آن لحظه حس نمی شود. نیاز واقعی به خلاصی فضای روانی از احساسات ناخوشایند، نگاه شما را بوسیله نیاز به مسئول دانستن کسی یا چیزی تیره می کند. اگر بتوانید از همه اینها آگاه شوید آن وقت ناکامی از این جهت سازنده می شود که در درجه اول به دنبال راه حلی برای مشکل تقویت کننده باشید و تنها در درجه دوم، مذمت متوجه کسی است که احتمالات قدیمی تقویت کننده را به طور موثرتر به جای خود بازمی گرداند.
منبع:https://evolutioncounseling.com
* reinforcement