۴ روش برای صحبت درباره رفتار خودشیفته
روانشناس استفن جوهانسون می نویسد که خودشیفته فردیست که “خود- بیانگریِ او در پاسخ به آسیبهای اولیه دفن شده است و یک خویشتنِ کاذبِ به شدت جبرانی جایگزین آن شده است.” این نقابِ جایگزینِ خویشتن واقعی اغلب خودبزرگ بین، “دیگران برتر،” فریبکار، خود- مجذوب، و بسیار غیرحساس دیده می شوند.
آسان نیست وقتی که بطور منفی بوسیله دسیسه های یک خودشیفته مزمن ضربه می خورید، بویژه اگر آن فرد شریک رُمانتیک، والد، فرزند، خویشاوند، دوست، همکار، یا سرپرست شما باشد. چگونه شما با فردی که به گونه ای خودشیفته رفتار می کند، حرف می زنید؟ اینجا چهار ایده یِ ارتباط موثر از کتابم به نام “چطور با موفقیت خودشیفته ها را اداره کنیم؟” آورده ام. دو نکته اول غیرمستقیم هستند و دو تایِ بعدی مستقیم است. به کار بردن آنها برای آنکه مناسب باشد، بسته به موقعیت است.
۱- پرسشهای روشن کننده داشته باشید
یک روش خوب، جلب توجه مدبرانه به رفتار خودشیفته، از طریق پرسیدن سوالات روشن کننده، است. برای مثال، وقتی که می بینید فرد خود شیفته تقاضاها یا توقعات غیر منطقی دارد (از قبیل اینکه انتظار دارد تا شما همیشه کارها را به شیوه ی آنان انجام دهید، یا فریب دادنِ شما برای فراهم نمودن نیازهای خودخواهانه شان)، از طریق سوالات کاوشگرانه، بر رفتار او متمرکز شوید تا ببینید آیا فرد خودشیفته از خودآگاهیِ کافی برخوردار است و بی عدالتی این رویه را تشخیص می دهد.
برای مثال:
آیا این برای شما به نظر منطقی می رسد؟
آیا آنچه از من می خواهید به نظر منصفانه می آید؟
آیا از من می خواهی، یا می گویی؟
آیا واقعاً از من انتظار داری تا …؟
وقتی که سوالات بالا را می پرسید، آیینه ای قرار می دهید تا فرد خودشیفته بتواند ماهیت واقعی کارش را ببیند.
۲- شوخی و بذله گویی را بکار گیرید.
شوخی و بذله گویی ابزارهای قویِ ارتباط هستند. سالها قبل، من به شامی دعوت شدم که یک نفر مهمان بود. آن فرد به خودمجذوبی بی ملاحظه معروف بود، مقدار بی تناسبی از پیش غذا خورد. وقتی که میزبان توضیح داد که پیش غذا، یک غذای خوشمزه ایست که برای همه مهمانان، است، خودشیفته با لحن تحقیرآمیزی گفت، “من خوبم،” میزبان با شوخ طبعی ملایمی پاسخ داد، “البته که شما خوبید،” “به دلیل آنکه آن همه آن غذا هست.” مهمان سرانجام اشاره را دریافت کرد، و ادامه یِ شب را مودبانه رفتار کرد.
وقتی بطور مناسب شوخی و بذله گویی به کار برده می برید، می تواند نوری را به حقیقت بتاباند، رفتار مشکل را خلع سلاح کنید، و نشان دهید که آرامش بالایی دارید.
۳- رفتار را از شخص جدا کنید
یک روش اغلب موثر برای اشاره به خودپسندی شخص، جدا کردن رفتار شخص از خود شخص است. برای نمونه، به جای بیان اینکه “شما یک خودشیفته هستید،” بگویید ” شما مانند یک خودشیفته عمل می کنید،” یا ” این [رفتار را مشخص کنید] خودشیفتگی است.”
“شما خودشیفته هستید”، فقط بر آن دلالت دارد که یک شخص چگونه است، و هیچ راهی برای تغییر وجود ندارد. به عبارت دیگر گفتن اینکه “شما مانند یک خودشیفته عمل می کنید” یا “این رفتار خودشیفتگی است” اشاره به این دارد که شخص توانایی آن را دارد تا متفاوت شود (یعنی انتخابهای بهتر).
۴- بطور مستقیم بپرسید که آیا او یک خودشیفته است
این نکته ی آخر، پرسیدن از شخصی است که به طور واضح الگویی از ویژگیهای خودشیفتگی را نشان می دهد، “آیا شما یک خودشیفته هستید؟” یا “آیا شما خود را یک خودشیفته می دانید؟” سوالات رک ممکن است به نظر تعجب آور باشد، اما پژوهشها نشان می دهد که بسیاری از خودشیفته ها وقتی که با این موضوع مواجه می شوند، نه فقط به طور آشکارا خودشیفتگی شان را می پذیرند بلکه به آن افتخار هم می کنند. از آنجایی که خودشیفته ها اغلب درجه دو بودن را درون خود احساس می کنند، مباهات درباره ظاهر خود محورشان، از حسِ عمیق ناکافی بودن حواس پرتی موقتی را فراهم می سازد.
البته، اغلب بیشتر از یک تذکر غیرمستقیم یا حتی مستقیم نیاز است تا یک خودشیفته را وادار به منطقی تر شدن، بکند، تا درباره رفتارش تجدیدنظر کند، یا محترمانه با شما رفتار کند.
منبع: سایت سایکولوژی تودی
نویسنده: پِرستُن نی اِم. اِس.بی. اِی
ترجمه: زهرا داداش