در حال حاضر مکاتب روان درمانی زیادی وجود دارد –مانند روانکاوی، درمان رفتار- شناختی،سیستمی، انسان گرایی، و غیره …- که بر مبانی نظریِ متفاوت قرار دارند، و روشهای درمانی متفاوتی ارائه می کنند.
اگرچه به جهت تاریخی هر یک از این مکاتب ادعا کرده اند، یا هنوز ادعا دارند، که برای همه آنهایی که در جستجویِ کمک روانشناختی هستند، موثرند شواهد تجربی و سالها تجربه متخصصان زیادی به ما نشان داد که این یک واقعیت تایید شده نیست.
علاوه بر انتظارات خاص افرادی که به دنبال کمک هستند، شخصیت فردی، آنها را هدایت می کند تا نوعی از کمک را به نوع دیگر، پذیراتر باشند. قابل توجه ترین تفاوتها بین افراد وقتی که یک روش روان درمانی را انتخاب می کنند از طریق تحمل ناکامی نشان داده خواهد شد، یعنی جایی که آنها مسائل شان، و درجه خودمختاریشان را تعیین می نمایند.
وقتی صحبت به روانکاوی و روان درمانی تحلیلی می رسد، ویژگی های شخصیتی معین وجود دارد- که لزوماً خودشان را در همه موقعیتها نشان نمی دهند، اما با وجود این، برای ساختار روان شناختی شخص مهم است -بدین معنا که بدون آن برای اینکه فرد بتواند از آن نوع درمان بهره ببرد، دشوار است.
آنها چه هستند؟
بیایید با این حقیقت شروع کنیم که روانکاوی و روان درمانی تحلیلی بر برخی اصول اساسی استوار است، عمدتاً عبارت است از:
- ریشه مشکلات عاطفی اساساً درونی و ناخودآگاه است؛
- درمان بر تعهدی تردید ناپذیر برای جستجویِ حقیقت درونی، هر چه که باشد، استوار است؛
- پیچیدگی وسیع روان، نیاز به زمان دارد تا اجازه دهد تغییر واقعی، پایدار و ساختاری اتفاق بیفتد.
بنابر این تجربه به ما نشان می دهد افرادی از روانکاوی یا روان درمانی تحلیلی بیشترین بهره را می برند، این افراد هستند:
- عمدتا خود را برای زندگی شان مسئول می دانند، و مایلند احتمال آنکه ممکن است برخی جنبه های خود را ندانند. در نظر بگیرند؛
- اساساً با خود و دیگران صادق هستند و میل و شجاعت اولیه برای مواجهه با حقیقت را دارند، حتی اگر همواره خوشایند نباشد، چرا که آنها می دانند که تنها از طریق دانستن حقیقت می توانند درباره خود و جهان بطور موثر عمل کند؛
- آن را بدانید علیرغم این حقیقت که در یک جهانی زندگی می کنیم که ما را وادار می سازد تا فکر کنیم همه رضایتمندی ها فوری بدست می آید –کارهای عمیق در زندگی، که واقعاً ارزشمندند، زمان برند.
با بیان این مطلب، این واقعیت نیز وجو دارد که گاهی شخصی که برای روانکاوی یا روان درمانی تحلیلی به نظر نمی رسد درمان انتخابی باشد، همانطور که در روان درمانی پیش می رود متناسب با نیازهایش ظرفیت های احتمالی را کشف می کند، و قادر است فراتر از آنچه پیش بینی شده بود، بسیار عمیق تر، برود.
باید اضافه کنیم که، بطور کلی، بیشتر مراجعینی که شکلی درمان روانکاوی را می پذیرند بتدریج حسِ عمیق تری از مسئولیت شخصی، صداقت و ارزش های ژرف تر را بسط می دهند.
منبع: https://www.consultabaekeland.com