در حالیکه خود واقعی با احساسات و امیال واقعی مان نشان داده می شود، خودکاذب جنبه ای از ماست که رفتارش را تغییر داده است؛ احساسات را سرکوب کرده و نیازها را کنار گذاشته تا زنده بماند. ما ایده ی پیاز را ارائه می دهیم – خود واقعی در مرکز که توسط لایه های بیرونیِ خودِ کاذب محافظت می شود.
بر اساس نظر روانشناسان رشد مانند جان بالبی و دونالد.دبلیو. وینیکات، کودکان خیلی با احساسات و نیازهای والدینشان هماهنگ می شوند. آنها بهطور ناهشیار تشخیص میدهند که به تائید والدینشان برای بقاء نیاز دارند. لذا برای برآورده کردن نیازهای آنان تا جایی که ممکن باشد، تلاش می کنند.
خود واقعی- احساسات، نیازها، امیال و افکار واقعی کودک- بیشتر و بیشتر به درون پیاز رانده می شود. البته، ما هنوز همهی این احساسات را داریم، فقط اینکه خود کاذب تطبیق یافته، بالاجبار حکمفرما میشود.
اگرچه تلاش در سالهای بچگی ما ضروری است، این تلاش است که ما را تغییر میدهد. الگوهای تفکر و رفتار خود کاذب که ما در کودکی ایجاد می کنیم، با ما تا بزرگسالی می ماند. درحالیکه آنها پیشازاین مفید بودهاند، اغلب با بزرگتر شدن و کسب استقلال بیشتر، یک مانع می شوند.
برخی روانشناسان خود واقعی را سیاهوسفید میدانند (خود واقعی خوب و خود کاذب بد است)، دیگران معتقدند دو نوع خود کاذب داریم: یک خود کاذب سالم و یک خود کاذب ناسالم.
خود کاذب سالم
خود کاذب به فرد اجازه میدهد در جامعه کارآمد باشد، مؤدب بودن و تواضع اجتماعی را ممکن می سازد؛ حتی وقتیکه دوست نداشته باشیم.
زمانهایی در زندگی روزمره ی ما هست که مضر است به خود واقعی مان اجازه حکمفرمایی بدهیم. برای نمونه، عمیقترین احساسات و افکارمان را در محل کار آشکار نمی کنیم. این نوع آسیبپذیری نه تنها نشاندهنده فقدان مرزها خواهد بود، بلکه ما را در معرض حمله بالقوه دیگرانی قرار میدهد که غیرممکن است احساساتمان را بپذیرند.
در عوض تا زمانی که در نزدیکی افرادی هستیم که میتوانیم به آنها اعتماد کنیم، ما از خود کاذب سالم استفاده می کنیم: خودی که درست عمل می کند و اجازه می دهد زندگی را زندگی کنیم، اما از خود واقعی محافظت می کند و آن را ایمن نگه می دارد.
به زبان ساده، یک مؤلفه اصلی خود کاذب سالم، آگاهی از مرزهای شخصی است. یک خود کاذب سالم، خودی است که با خود واقعی کار می کند و به آن متعهد میماند. شکلی از خود محافظتی مفید است، زیرا در مواقعی که آسیب پذیری مناسب نباشد، یا حتی مضر باشد، از ما محافظت می کند.
خود کاذب ناسالم
خاستگاه خود کاذب ناسالم همان خود کاذب سالم است. بااینوجود، برای زندگی بهتر در درازمدت، اثرات خود کاذب ناسالم کاملاً نسبت به همتایش متفاوت است. این خود کاذب پشت بسیاری از رفتارهای ناکارآمد ازجمله خودشیفتگی و اعتیاد است. دی. دبلیو. وینیکات خود کاذب ناسالم را اینگونه تعریف میکند: «خودی که از طریق اطاعت اجباری، با جامعه سازگار می شود نه از روی یک میل».
نمونه های واقعی خود کاذب بر باورهای معینی بنا می شود که ما بهمنظور تطبیق بهتر با دنیا، آنها را میپذیریم:
اگر زیبا باشم، دوستداشتنیتر می شوم.
اگر پول زیادی داشته باشم، موفق خواهم بود.
اگر سخت کار کنم/بیشتر به دست آورم، ارزش بیشتری خواهم داشت.
یک لیوان شراب دیگر و حالم بهتر میشود.
در جامعه ما تأکید زیادی بر نوعدوستی و فارغ از خود بودن است. به ما یاد دادهشده که دیگران را به خود ترجیح دهیم که خوب است برای افراد دیگر آنجا باشیم و اینکه ازخودگذشتگی یک فضیلت است.
همه این باورها، باورهای خود کاذب است.
احساسات و خواسته های ما مهم هستند.
آنها هستند بخشی از کسی که هستیم؛ بایدها، اجبارها و ضروریات ایده های آموخته شده، هستند، نه بخشی از خود واقعی. وقتی فکر می کنیم روزانه چه تعداد فعالیت می توانیم از سر وظیفه انجام دهیم، ردیابی این «بایدها» تا منشأشان، میتواند مفید باشد.
تنها تعهدی که داریم، تعهد در قبال خودمان است.
منبع: growththruchange.com
برای پیگیری مطالب می توانید صفحه اینستاگرام به آدرس https://www.instagram.com/zahra__dadash را نیز دنبال کنید.