ذهن ما مکانیزم های دفاعی دارد که همواره در حال کار کردن هستند.
آنها همیشه کمک نمی کنند.
یکی از کارهای من بیرون بردن آشغال هست –کاری که مدام در آن شکست می خورم. خیلی اوقات، وقتی همسرم می پرسد که چرا من انجام نداده ام، عصبانی می شوم و چیزی می گویم تا حواسش را پرت کنم. بهانه هایی را ارائه می کنم مانند “به نظر می رسید سطل آشغال کامل پر نباشد” یا “منتظر بودم یخچال را پاک کنی.” همسرم می گوید بهانه های من صرفا دفاع هستند، اما این حتی چه معنایی دارد؟
مکانیزمهای دفاعی چه هستند؟
زیگموند فروید هزاران ساعت صرف گوش دادن به داستانهای مردم کرد و الگوهایی را در نحوه کار ذهن آنها مشاهده نمود. او متوجه شد که انسان ها روشی از محافظتِ ناخودآگاهانه از خودشان در برابر هیجانات ناخوشایند دارند بدون آنکه درباره آنها زیاد فکر کنند. او این رفتارهای ناخودآگاه را “مکانیزم های دفاعی” نامید.
فروید دفاع هایی مانند انکار، سرکوبی، و فرافکنی را شناسایی کرد و مکانیزم های دفاعی بعدی توسط روانکاوان دیگر شامل دخترش آنا فروید شناسایی شدند. این اصطلاحات بخشی از زبان روزمره شده اند:
سرکوبی. نوعی فراموشی ناخوداگاه. وقتی ذهن فردی درباره موضوعی خیلی متعارض است، حقایق مربوطه خارج از آگاهی ، ته نشین می شود. این مکانیزم دفاعی است که نخستین بار توسط فروید در سال ۱۸۸۸ شناسایی شد، اما هنوز به آن ارجاع می دهیم.
انکار. یک فراموشی کامل تر. وقتی یک واقعیت یا آرزو با دید عمیق شخص نسبت به خودش یا دنیایش، ناسازگار است، گاهی اوقات ذهن آن را تماما محو می کند.
فرافکنی. برای کمک به انکار، امیال و احساسات به فرد دیگر نسبت داده می شود. این مکانیزم در نامه های فروید به دوستش ویلهلم فلیس نخستین بار توسط او نظریه پردازی شد.
همچنین مکانزم های دفاعی سالم وجود دارد:
شوخ طبعی. یافتن چیزی بامزه درباره یک موقعیت، لذا شخص در آن موقعیت خیلی فرو نمی رود. فروید عاشق لطیفه ها بود، و یک کتاب کامل درباره آنها نگاشت، “لطیفه ها و ارتباط شان با ناخودآگاه”.
نوع دوستی. مراقبت از شخص دیگر به شما کمک می کند با موقعیت خود کنار بیایید. این مکانیزم دفاعی پیچیده و معنادار، فروید آن را به عنوان نشانه ای از بلوغ می داند که بایستی در یک شخص ایجاد شود.
می توانیم برگردیم به من و سطل آشغال، چرا من دفاعی می شدم وقتی همسرم از من می خواست آشغال را بیرون بگذارم؟ وقتی درباره اش فکر می کنم، می فهمم که در حال فرافکنی چیزی به همسرم هستم. من ایده ای درباره انگیزه ی او ندارم؛ او فقط احتمالا دارد به من یادآوری می کند. اما در سرِ من، احساس می کند که او یک رئیس سخت گیر است، تکرار نقطه ضعف من که مربوط به تجربه های گذشته ام است. در حقیقت این احساس گناه من است، این سختگیری من به خودم هست که به راحتی به او نسبت می دهم.
با این حال، من واقعا او یا خودم را نمی
بینم. من فقط این دیدگاه خیالی از انتقادی بودنِ او را می بینم. باید فرد هوشیار باشد، بطوری که بتواند در انجام این امور در آن لحظه آگاه باشد. آسان نیست، و هیچ کس در همه حال این هوشیاری را حفظ نمی کند، اما بسیار کمک کننده است که برای رسیدن به آن تلاش کنیم.این را هم بخاطر داشته باشید، چرا من آشغال را بیرون نگذاشتم؟ من معمولا تصمیم نمی گیرم؛ با چیزهای دیگر مشغول می شوم. آه، اما نه خیلی سریع. تقریبا من فراموش می کنم؟ در ذهنم برای این وظیفه جایی را نگه نمی دارم. این نوع از فراموشی، که از تعارض من درباره این کار آزار دهنده ناشی می شود، مثالیست از آنچه که فروید آن را سرکوبی نامید. و غلبه بر آن به مالکیت نقش من به عنوان شریک زندگی نیاز خواهد داشت: کاری در حال جریان.
مانند نفس کشیدن، مکانیزم های دفاعی همواره در حال بازی هستند، از طریق نیروهای ناخودآگاه عمل می کنند و قدرت می گیرند. مانند نفس کشیدن، ما مقداری کنترل داریم اما فقط وقتی که درباره ی آن فکر می کنیم. در غیر این صورت تنفس فقط اتفاق می افتد. اگر به خودمان اجازه دهیم از دفاعی بودن مان آگاه شویم، که نیاز به تغییراتی دارد ( برای نمونه غرور کاذب را کنار بگذاریم)، می توانیم روابط مان و خود- مراقبتی را بهبود بخشیم.
افراد هنگام فشار روانی، خستگی، یا بیماری، به احتمال بیشتری حالت دفاعی می گیرند. ممکن است پس از یک روز سخت کاری، آماده تر باشم تا رئیس انتقادی را ، به همسرم فرافکنی کنم.
چگونه کمتر دفاعی باشیم
این ترفند – در واقع هدف- آن است که به خود گوش دهید، به رفتارتان توجه کنید، و از احساسات خود آگاه شوید. با خود صادق و بخشنده باشید. برای مثال، وقتی من آگاه هستم، ممکن است بتوانم از همسرم بخاطر دفاعی بودنم عذرخواهی کنم و از او بابت کمک به من برای پیگیری توافقم درباره کارهای روزمره، تشکر کنم.
بطور امیدوارانه روشی جدید برای تنظیم این موقعیت وجود دارد؛ من واقعا خوشحالم که در کارکرد خانواده ام شریک هستم، بیرون گذاشتن زباله بخشی از آن است. و آره، هنوز گاهی فراموش می کنم.
نکته ها
ما می توانیم به دلایل ظاهرا خوب اما نادرست دفاعی شویم. هر چه بیشتر از آن آگاه تر گردیم، خودمان را بهتر می شنایم.
به واکنش های افراد نسبت به خود گوش کنید، به خصوص اگر الگوهای تکراریی وجود دارد. از خود بپرسید چه حقیقتی در آنها قرار دارد.
یاد بگیرید واکنش های سریع در خود را به ویژه خشم و شرم را، بجا آورید. ممکن است روش های تحریف شده ای در دیدن خود و دیگران وجود داشته باشد.
با خود مهربان باشید. اگر مواردی را می بینید که می خواهید در خود تغییر دهید، برای یافتن راه تان، کنجکاوی بکار برید. همیشه مایل باشید توسط آنچه پیدا می کنید سورپرایز شوید. رشد این گونه اتفاق می افتد.
منبع: https://www.psychologytoday.com/intl/blog/psychoanalysis-unplugged