فروید ذهن انسان را به حالتهای خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرد.ذهن خودآگاه دربرگیرنده همه افکار، احساسات، شناختها و خاطراتیست که ما آنها را تصدیق می کنیم، در حالیکه ناخودآگاه شامل فرایندهای عمیق تری است که به آسانی برای ذهن در دسترس قرار ندارد. با وجود این، ناخودآگاه جاییست که کار بیشتر ذهن، در آن انجام می شود: مخزن مهارتهای خودکار، منبعی از خاطراتِ واپس زده شدهِ تجاربِ آسیب زا، شهود، خیال و رویاها، و دیگر آنکه محرک پردازش اطلاعات، در ذهن ناخودآگاه قرار دارد.
در حالیکه سخت است که برآورد کنیم، در ناخودآگاه چه چیزی وجود دارد، ما می دانیم که حتی ادراکات سریع، می تواند اثرات پایداری را بر عمق ذهن ناخودآگاه بگذارد، پیش از آنکه از آنها آگاه شویم. آنچه در ذهن ناهشیار زندگی می کند، قادر است هر زمان و به شیوه های مختلف بیرون بیاید (از سوءتعبیرها تا رفتارهای اتفاقی). از این “چکه های” ناهشیار، می توانید از حالات درونی و انگیزه های عمیقتر شما، فهم روشنتری بدست آورید.
خارج از این سایه ها
گاهی ناخودآگاه را “سایه های ذهن” می نامند، اما اینگونه هم نیست که مانند گودال سیاهی از تکانه های غیرقابل پذیرش باشد، که گویی منتظر است تا لغزشی سر زند. با این وجود ناخودآگاه منبعی از باورها، ترسها و نگرشهای پنهان و مخربیست که بر تفکر و رفتار روزانه اثر می گذارد. ما ممکن است این افکار را در زیر نگه داریم به دلیل آنکه تهدید کننده هستند، اما می دانیم که سرکوب راه حل درازمدتی نیست. یکی از اهداف روانکاوی و روان درمانی تحلیلی به ویژه، به آگاهی درآوردن هشیارِ، بسیاری از این پاگیرهاست. لذا ما می توانیم آن را بیازماییم، انتخاب کنیم که چگونه به بهترین وجه با آنها مقابله نماییم و بر آنها غلبه کنیم.