خانواده اصلی فرد –خانواده ای که در آن بزرگ شده؛ برخلاف خانواده ای که در حال حاضر در آن زندگی می کند- جایی است که افراد یاد می گیرند که بشوند کسی که هستند. شخص از خانواده اصلی یاد می گیرد چگونه ارتباط برقرار کند، هیجانات را پردازش کند، و نیازهایش را برآورده سازد. همچنین افراد بسیاری ارزشها و باورهایشان را از خانواده هایشان می آموزند. آنهایی که نگرانی های عاطفی مربوط به خانواده اصلی تجربه می کنند، ممکن است از ملاقات یک متخصص سلامت روان فایده ببینند تا کار با این مسائل را آغاز نمایند.
چگونه مسائل خانواده اصلی به رشد ارتباط دارد
افراد معمولا در زمینه خانواده اصلی حسی از خویشتن را پرورش می دهند. به کودکانی که عشق داده شده و در ایمنی نگه داشته شده اند ممکن است حس خویشتن محکم را ایجاد کنند، اما اگر عشق و امنیت در غالب اوقات در دسترس نباشد، حسِ کودک از خود، ممکن است ضعیف یا آسیب دیده باشد. بیشتر خانواده ها جنبه های منفی و مثبت را دارند و همه ویژگی های خانواده ممکن است تاثیری بر زندگی بزرگسالی شخص داشته باشد.
اگر خانواده اصلی فرد عملکردِ بد داشته باشد؛ رویارویی با سوء مصرف مواد، سلامتی ضعیف، یا فقر، عدم تجهیز کودکان به مهارتهای دنیای واقعی، یا نشان ندادن کافیِ عشق، در این حوزه ها شخص ممکن است بعدا در زندگی، مشکلاتی را تجربه کند بخصوص اگر آنها زندگی خانوادگی خود را شروع کنند. آنها ممکن است در رویارویی با یک تربیت دشوار، راهبردهای مقابله ای یا توانائی های مربوطه را رشد داده باشند. با این وجود بدون یک آگاهی از اینکه چگونه این موضوعات برآنها اثر گذاشته، احتمال تکرار الگوهای منفی در گذر زمان وجود دارد. کودکی که مشاهده می کند والدین به گونه ای معین انتخاب می کنند یا در رفتارهای خاصی درگیرند، ممکن است تمایلی ایجاد شود تا با الگوی مشابه به والدین رفتار کند.
کودکانی که مورد عشق بودن توسط والدین را احساس نمی کنند، ممکن است خودشان مسئولیت یک کودک “کامل” شدن را برعهده بگیرند و بدین ترتیب عشق والدینشان را جلب کند. با این حال، رفتار کودک بطور کلی باعث شکست والدین برای عشق ورزیدن، نبوده، پس، این رویکرد کارساز نیست. همچنین ممکن است بر شخصیت کودک اثر بگذارد، بطوری که حتی در دوران بزرگسالیِ آن کودک، برای خشنودی یک والد تقلا کند، نیازها یا آرزوهای شخصی را در این فرایند قربانی سازد.
در درمان ممکن است برای افراد سخت باشد تا با شیوه های زمان کودکی که موجب مشکلات حالِ حاضرشان شده است، مقابله نمایند. آنهایی که به والدینشان وفادارند ممکن است مایل نباشند آنها را سرزنش کنند، و بدلیل آنکه تربیت یک فرد می تواند منبع مهمی از دانش اصلی، درباره زندگی اَش محسوب شود، ممکن است کشف مشکلات خانوادگی یا فرزندپروری که در مشکل سازیِ دورانِ کودکی و زندگی بزرگسالی، سهیم بوده است، سخت باشد. با این وجود، چنین بررسی هایی در فهمِ نگرانی های مربوط به سلامت روان و مسائل خانوادگی، می تواند مفید باشد.
ازدواج، روابط، و مسائل خانواده اصلی
چه افراد قصد داشته باشند وچه نداشته باشند، اکثر افراد، خانواده اصلی شان را در سراسر زندگی با خود حمل می کنند. موضوعات زندگی بزرگسالیِ فرد ممکن است موضوعات خانوده اصلی را منعکس سازد: برای مثال فردی که از طریق کامل بودن توجه والدینش را می جوید، ممکن است کارِ کمال را ادامه دهد تا توسط شریک عشقی پذیرفته شود. همچنین برخی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه انتظارات خاصی بر یک شریک عاطفی قرار دهند که ممکن است مطلع نباشد، نتواند یا مایل به زندگی با آن انتظارات نباشد.
آوردن موضوعاتِ پرداخت نشده یِ مربوط به خانواده اصلی به رابطه رومانتیک، می تواند غالبا گیج کننده و فشارآور برای هر دو شریک باشد. شخصی که والدینش جدا شدند، برای اجتناب از طلاق، ممکن است تصمیم بگیرد در یک رابطه سخت کار کند تا از طلاق جلوگیری کند، اما هنوز ممکن است اثرات حل نشده یِ مسائل خانواده اصلی مانند مشکلات ارتباطی یا دشواری در اعتماد کردن، باعث عدم موفقیت در روابط شود. برای درک کامل رفتارهای نمایش داده شده در روابط یک بزرگسال، ممکن است ضروری باشد تا بفهمیم چرا آن رفتارها شکل گرفته اند و چگونه به خانواده اصلی مربوط می شوند.
درمان برای مسائل خانواده اصلی
در حالی که تجارب خانوادگی فرد همه موضوعاتی که در درمان ممکن است ارائه شود را، توضیح نمی دهد، شماری از حالات سلامت روان شامل افسردگی، استرس و عزت نفس پایین، اغلب می تواند تا اندازه ای حداقل از طریق بررسی تجارب مثبت و منفیِ خانواده اصلی، نشان داده شود.
حل و فصل موضوعات خانوادگی می تواند به غلبه بر ترسها، پی گیری هدفها، و دستیابی به حسی از آرامش کمک کند. در برخی موارد، سوءرفتار شدید یا غفلت در خانواده اصلی ممکن است به معضلات جدی در سراسر زندگی منجر شود، و درمان می تواند به شخصی که سوءرفتار یا غفلت را در خانواده اصلی تجربه کرده است کمک نماید تا هیجانات پریشان کننده را حل و فصل کند و بر آنها غلبه نماید، هیجاناتی که غالباً به غفلت، سوءرفتار فیزیکی یا جنسی مرتبط اَند.
برخی رویکردهای درمانی همچون روان نمایشی، روانکاوی و درمان روان پویایی به میزان زیادی به تجارب گذشته خانوادگی اهمیت می دهند.
منبع: https://www.goodtherapy.org