قدرت یا تواناییِ شخص برای بکار بردن نفوذ، می تواند در سراسر زندگی در انواعی از موقعیتها، مانند محل کار، زندگی خانوادگی، یا موضوعات اجتماعی دیده شود. اگر از آن سوء استفاده شود، می تواند قابلیت آسیب رساندن را داشته باشد، اما قدرت ذاتاً منفی نیست. می تواند برای تسهیل رشد و خودشکوفایی بکار برده شود.
وقتی که قدرت، به طور نامناسب بکاربرده می شود، یا فردی در بیان آن مشکل دارد، یک درمانگر می تواند کمکی را فراهم کند که از طریق آن، این موضوعات، حل و فصل شود.
انواع قدرت
قدرت غالباً در انواع گوناگونِ روابط می تواند دیده شود، حتی وقتیکه از آن استفاده نمی شود. بارها، خودداری کردن از بکار بردن قدرت ممکن است حس بیشتری از قدرت بدهد. امکان آن هست که قدرت داشته باشیم بدون آنکه از آن در جهت آسیب رساندن یا شیوه منفی استفاده کنیم، یا حتی به هیچ وجه از آن استفاده نکنیم. تلاشها برای به کار بردن قدرت می تواند اغلب زمانی دیده شود که یک فردی سعی دارد تا بر افراد، موقعیتها، و حوادث به کار گیرد یا تلاش می کند بر هیجانات، باورها، احساسات، ارزشها، یا نگرشهای دیگران اثر بگذارد. یک شخص ممکن است برای نشان دادن موقعیتهای منفی در تلاشی جهت بهبود آن موقعیتها یا پیشگیری از ضرر بیشتر، از قدرت خود استفاده کند. اما همچنین ممکن است قدرتِ بکار بردشده، آسیب برساند (چه با قصد آسیب و چه بدون قصد)، منفی است.
انواع گوناگون قدرت ممکن است به شیوه های مختلف به کاربرده شود یا تعبیر گردد. کاربرد صحیح قدرت توسط فردی به نام سِدار بارستو تعریف شده است، “هر کاربردی از قدرت همه این موارد را دنبال می کند: جلوگیری از ضرر، کاهش ضرر، ترمیم ضرر، ارتقاء بهزیستی… قدرت، توانایی داشتن یک اثر، محسوب می شود. افراد ممکن است همچنین توانایی دسترسی به منابع و بسیج آن منابع را قدرت، بدانند.” ممکن است برای تقویت این تعادل در زندگیشان رفتار کنند، یعنی استفاده از قدرت، بدون سوء استفاده از آن.
موقعیت، دانش، یا تخصص و تجربه ممکن است قدرت یک فرد به حساب آید. برای مثال، یک مدیر می تواند درباره شرکت و کارکنانش تصمیم گیری کند. بطور مشابه، آنها در یک موقعیت به دیگران پاداش بدهند یا به دلیل تخلف تنبیه کنند. تسلط بر دانش ممکن است قدرت را تضمین کند، گرچه این قدرت به شیوه ای که دانش به کاربرده می شود، بستگی دارد. ثبات منش، ارزشهای معنوی و اخلاقی همچنین می تواند قدرت ببخشد، همانطور که افراد دیگر به احتمال بیشتری به دیگرانی که به جهت اخلاقی خوب یا ارزشهای مشابه دارند، اعتماد می کنند. همچنین قدرت می تواند در روابط دیده شود، چه روابط رومانتیک، حرفه ای، خانوادگی، چه روابط دیگر. یک والدین در رابطه با فرزندانش، قدرت دارند. و خواهر و برادرهای بزرگتر تا اندازه ای بر خواهر و برادرهای کوچکتر سلطه دارند. اگرچه می توان از این سلطه سوء استفاده کنند، ممکن است به طور طبیعی به شیوه ای سالم به کاربرده شود. ادامه دارد …
انواع پویائی قدرت در روابط
پویائیهای قدرت غالباً در روابط بین فردی دیده می شود. ممکن است یافتن توازن در روابط (چه حرفه ای چه شخصی) دشوار باشد. در روابطی که محکم و سالم است، قدرت معمولاً برابر یا نزدیک به برابر است: والدین ممکن است با یکدیگر در همه حوزه ها کار کنند و احترامِ یکدیگر را حفظ کنند. اما وقتی یک شریک در روابط دست بالاتری داشته باشد یا بخواهد داشته باشد ، ممکن است مسائل ایجاد شود.
یک شخصی که تا اندازه ای بر دیگری کنترل دارد، ممکن است بخواهد این کنترل را در همه حوزه های رابطه نشان دهد. برای مثال، اگر یک شریک درآمد بیشتری نسبت به شریک دیگر داشته باشد، آن شریک ممکن است خود را مستحق بداند که درباره چگونه خرج کردن آن پول، تصمیم بگیرد، به جای آنکه نقطه نظر شریک دیگر را جویا شود. زمانی که یک پارتنر، سطح عمیق تری از احساس را نسبت به پارتنر دیگر حس می کند، ممکن است پارتنر دیگر این علاقه را به شما اعطاء کند و یا از آن بهره مند شود. روابطی که در آن این موضوعات یا شبیه به آن وجود دارد، ممکن است ناسالم باشد، اما وقتی پارتنرها می خواهند که این موضوعات را حل و فصل کنند، غالباً یک متخصص می تواند کمک کند.
یک رابطه متوازن (رابطه ای که قسمت اعظم آن برابر است) می تواند بوسیله عناصر زیر نشان داده شود :
- هر دو پارتنر ارزش خود را می دانند.
- پارتنرها به یکدیگر گوش می دهند و بر اساس احساسات و علایق دیگری تغییراتی را ایجاد می کنند
- پارتنرها به یکدیگر احترام می گذارند، حتی در مواقعِ عدم توافق
- پارتنرها با یکدیگر صحبت می کنند، به ویژه وقتیکه موضوعاتی ایجاد می شود یا ارتباطهای بد، رخ می دهد.
قدرت و ظلم
گروه های محروم ممکن است در تعدادی از زمینه ها فاقد قدرت باشند. آزارهای جنسی، به ویژه در محل کار، حوزه ای است که عدم توازن قدرت، می تواند دیده شود.گروه های مورد ستم ممکن است پیش داوری را تجربه کنند، که غالباً، کاهش قدرتی افرادی را دربردارد که به این گروه ها تعلق دارند.
گروههای اقلیت ممکن است ( بواسطه پیشداوری) در رویارویی با اعضای گروه اکثریت، قدرت نداشته باشند.
آنهایی که قدرت دارند، می خواهند تا امتیاز داشته باشند، و شخصی که در زمینه ای قدرت ندارد، ممکن است در زمینه ای دیگر، قدرت را در دست بگیرد. رنگ پوست، جنسیت، نظام باورها، اعمال، و ارزشها همگی جنبه هایی هستند که ممکن است بر قدرت و امتیاز فرد اثر بگذارد. بررسی امتیاز فرد و راههاییی که در آن قدرت دارد، می تواند فهمِ بیشترِ برای استفاده ی مناسب از قدرت را تسهیل کند نیز شیوه هایی که به برخی گروههایِ مورد ظلم و محروم کمک می کند، را آسان سازد.
درمان برای رسیدگی به سوء استفاده از قدرت
درمان درباره موضوعات قدرت به طور کلی، تلاش می کند تا راههایی که در آن قدرت مورد سوءاستفاده یا دستکاری قرار می گیرد، توسط شخص اصلاح شود. در درمان، آنهاییکه از قدرت به شیوه هایی که ممکن است مضر باشد، (چه با قصد سوء استفاده و چه ناهشیار)، سعی می شود تا بتوانند رفتارها و باورهایی که آنها نسبت به قدرت دارند، را تشخیص دهند یا بشناسند و شروع به تغییر آن باورها و رفتارها کنند (از طریق ایجاد متدهایی که بتوان به طور موثر و اخلاقی قدرت را بکار گیرند).
از طریق کار با یک درمانگر افراد می توانند جنبه های مثبت و منفی قدرت را بیاموزند و اینکه چگونه روابطی را که بخاطر کاربرد بد قدرت تخریب شده یا متاثر از آن، بوده را بازسازی و تقویت کنند.
افرادی که به گروه های محروم و مورد ستم تعلق دارند ممکن است درمان را محل مفیدی بدانند تا مجدداً با قدرت، ارتباط برقرار کنند و رسیدگی و تقویت کنند. یک درمانگر برای خودآگاهی کمکی را فراهم می سازد و به افراد کمک می کند تا روشهای امنی را کشف کنند برای آنکه از ستم و قضاوت بیشتر پیشگیری شود.