چه چیزی درباره افرادی وجود دارد که جذاب ترین آدم ها برای ما محسوب می شوند، که بیشترین پتانسیل را برای ارضای عمیق ترین اشتیاق های ما دارند، در عین حال در همزمان برای ناکام کردنِ ما محتمل تریند؟ این، به دلیل یک تصویر ناخودآگاه از غیرهمجنس است که ما در اعماق ذهن خود حمل می کنیم. این تصویر در دوران نوزادی شروع به رشد می کند و در دوران بعدی کودکی تا اندازه ای کامل می شود. این تصویر، یعنی تصویر ذهنی ، که نقشه برنامه ریزی شده در ذهن ناخودآگاه است، بر نوع شخصی که ما به عنوان شریک اصلی عشق در زندگی بزرگسالی برمی گزینیم و اینکه چگونه با آنها ارتباط برقرار می کنیم، اثر می گذارد. این تصویر در واقع ترکیبی از ویژگی های مثبت و منفی مراقبین اولیه ما هستند، که به چگونگی برآوردن نیازهای اولیه ما ارتباط دارد.
به عنوان کودکان، ما بهترین مان را انجام می دهیم تا مراقبین نیازهای ما را برآورده سازند. در بیشتر موارد، آنها به بهترین وجه می دانند چگونه برآورده نمایند. با وجود این مهم نیست که چقدر مراقبین ما کافی بودند، آنها نمی توانستند همه وقت نیازهایمان را برآورده نمایند، و زمانهایی باعث ناکامی ما می شده است. هر ناکامی، هر دردی، یک اثری به جا می گذارد. هر اثر، بخشی از یک تصویر می شود که بخش عمیقی از ذهن ناخودآگاه مان گردیده است. لذا عکس یا تصویر از غیرهمجنسی که ما شکل دادیم ترکیبی از صفات مثبت و منفی مراقبین ما بوده است.
وقتی شریکی را برای رابطه عاشقانه انتخاب می کنیم، ما فردی را انتخاب می کنیم که با تصویر ناخودآگاهمان مطابقت دارد. برای اهداف کاربردی، شریک فعلی ما جایگزین روانشناختی مراقبین دوران کودکی مان است. داد و ستد ناتمام، یعنی نیازهای برآورده نشده و جراحت های عاطفی با مراقبین نخستین، یک دستور کار اجباری با شریک بزرگسال می شود. درد و ناکامی دوران اولیه کودکی بطور ناخودآگاه با یک شریک بزرگسالی که دارای همان یا شبیه به ویژگی های منفی مراقبین اولیه ی ما هست، بازتولید می شود. هدف این بازتولید ناخودآگاه بطور واضح، بن بست آوردن، جهت رفع، حل و فصل و التیام درد اولیه است.
متاسفانه، نبود دانش و مهارت های لازم برای انجام این مهم، بیشتر از حل آن، باعث افزایش درد و ناکامی می گردد. بنابر این اطلاعات جدید، آگاهی، و تصمیم های جدید به عنوان سکوی پرش جهت ایجاد مهارت ها و راهبردهای جدید به منظور تبدیل روابط مان به عشق واقعی تر ضروری هستند. بدون این مهارتها، افراد اغلب برای یافتن یک شریک جدید، لذت بردن از هیجان، جذابیت، دلبستگی، امید، خیال و وجد این عشق رمانتیک، وارد چرخه ای می شوند، اما به دیوار ناامیدی برخورد می کنند و شریکشان را ترک می کنند تا دوباره و دوباره شروع کنند. این چرخه اغلب ادامه می یابد و تکرار می شود تا وقتی که درخواست کمک کنند.
بخش امیدوارکننده این فرایند کامل، آن است که با آگاهی و مهارتهای صحیح، افرادی که ما ناخودآگاه مجذوب آنها می شویم می توانند در کمک کردن به التیام زخم های قدیمی مان سودمند باشند. و برای آنهایی که فرایند التیام را تنها آغاز می کنند، راحتی می تواند در این حقیقت یافت شود که همانطور که زخم های عاطفی اولیه ما التیام می یابد و موضوعات قدیمی برطرف می شود، به آن نوعی که جذب می شویم، همراه ما بهبود می یابد.
منبع: https://psychotherapy-center.com