پیوند عاطفی معمولاً بین نوزاد و مراقبت کننده (غالباً مادر) شکل می گیرد و به موجب آن نوزاد درمانده نیازهای اولیه اش را برآورده می کند. سپس این پیوند می تواند محرک رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی شود. این تجربه اولیه نوزاد، رشد مسیرهای عصبی را تحریک می کند که الگوهای پایدار پاسخ دهی به بسیاری از افراد، حوادث زندگی و اوضاع را می سازد. تجربه دلبستگی بر رشد شخصیت به ویژه بر حس امنیت اثر می گذارد. پژوهش نشان می دهد که دلبستگی بر توانایی کودک برای تشکیل روابط پایدار، در سراسر زندگی اثر گذار است
متخصصان سیستم اعصاب معتقدند که دلبستگی یک نیاز قدیمیست و شبکه هایی از نورونها در مغز به آن اختصاص داده شده است (کار آن، به حرکت درآوردن آن نیاز است و هورمون اکسی توسین که این فرایند را تغذیه می کند) اصل سیستم دلبستگی این است که نخستین سیستم مقابله ای است؛ بدین معنا که در ذهن کودک یک تصویر ذهنی از مراقبت کننده قرار دارد (یعنی تصویری که کاملاً قابل حمل است و می تواند به عنوان یک حضور ذهنیِ آرامش بخش در لحظات سخت فراخوانده شود) به دلیل آنکه سیستم دلبستگی، به کودک اجازه می دهد که از مراقبت کننده بدون درماندگی جدا شود و شروع به کاوش دنیای دور و برش کند، دلبستگی بستری است که کودک به طور مستقل بتواند دوام آورد و به بقا خود ادامه دهد.
پژوهش نشان می دهد که افراد بر اساس تجربه اولیه با مراقبت کننده، با یکی از چهار سبک نسبتاً پایدار دلبستگی پرورش می یابند. در بررسیهای آنان، پژوهشگران، نوزادان را مدت زمان کوتاهی از مادر جدا کردند و سپس رفتار آنان را بعد از پیوستن به مراقبت کننده، مشاهده نمودند. کودکان با سبک دلبستگی «ایمن»، وقتی مادر آنها را ترک کرد، احساس درماندگی کردند، اما وقتی مادر برگشت، از او استقبال کردند و تشخیص دادند که نیازهایشان را برآورده خواهد نمود. چنین کودکانی یک زندگی با ثبات و ایمنی را طی می کنند که در آن نیازهایشان برآورده خواهد شد و همچنین بطور کلی به بزرگسالان جدید اعتماد می کنند. دلبستگی «مضطرب- مقاوم»، کودکی را توصیف می کند که برای جدایی از والدینش وحشت زده است و در زمانیکه مادر بازگشته همچنان به نشان دادن رفتار مضطربانه ادامه می دهد. دلبستگی «مضطرب- اجتنابی» حاکی از کودکی دارد که نسبتاً به آرامی به جدائی از والدینش واکنش نشان می دهد و از برگشتن او استقبال نمی کند. سبک دلبستگی «آشفته» رفتار بی قاعده ای را در طی جدایی نشان می دهد. بدین معنا که از سه شکل دلبستگی اصلی جدا نیست و مجموعه ای از ویژگیهای کودکان اجتنابی و مضطرب- مقاوم را نشان می دهند.
آنچه یک سبک دلبستگی را مهم می کند آن است که سبکها به دوران بزرگسالی آورده می شود و در شکل دهی روابط عاشقانه و بر سایر روابط در بزرگسالی، بسیار تاثیرگذار است