توانایی تجربه شادی در خود، می تواند شما را از شرایط سخت عبور دهد.
خودشیفتگی خوب است، بد است؟ اگر خودشیفتگی را در گوگل جستجو کنید، سوالات بیشماری درباره این موضوع پیدا می کنید: “خودشیفتگی چیست؟” “چگونه می توانید تشخیص دهید، اگر شریک تان یک خودشیفته است؟” “آیا من یک خودشیفته هستم؟” می توانید بفهمید چرا مراجع من ،اَدل، متعحب و کنجکاو شد وقتی به او گفتم: نیاز داریم درباره ایجاد خودشیفتگی سالم کار کنیم. او با ناباوری پرسید “چنین چیزی به عنوان خودشیفتگی سالم وجود دارد؟” “من فکر می کردم خودشیفتگی منفی است.”
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفتگی در واقع خیلی منفی است و شامل ویژگی هایی چون تکبر، خودمشغولی، نیاز مداوم به تحسین، و مهمتر از همه نبود همدلی نسبت به دیگران است. اما خودشیفتگی، مثبت یا منفی نیست –یک پیوستاری از سالم تا آسیب شناسی وجود دارد.
خودشیفتگی سالم مانند چه چیزی هست؟
اَدل زیباست. بسیار باهوش است، و فرد خلاقی که این ویژگی های مثبت را در خودش بجا نمی آورد یا قدرشان را نمی داند. او گذرا گفت که هرگز به آیینه نگاه نمی کند. شما ممکن است بدانید که در افسانه یونانی، نرگس عاشق انعکاس خود (در آب) می شود. اَدل عاشق انعکاس خود نیست و این موضوع مشکلاتی را برایش ایجاد می کند. وقتی در کار، یک پروژه سخت را تمام می کند او هیچ لذت یا رضایتی را تجربه نمی کند، فقط حس تلخی “نسبت به مشکل بعدی” دارد. “وقتی افراد به زیبایی و استایل او نظر می دهند، دستپاچه می شود. در زندگی عاشقانه اش، وقتی فردی جذاب به او علاقه نشان می دهد، شگفت زده و متعجب می شود.
خودشیفتگی سالم به عزت نفس و ارزش- بخود مربوط است اما دقیقا همان نیست. خودشیفتگی لذت بردن از زیبایی، عملکرد ذهن، از اتمام یک کار سخت که به خوبی انجام داده است و یک لذت نشئه کننده، در خود است. اگرچه لذت خودشیفتگی سالم زودگذر است، اما یک احساس قدرتمند و ماندگار است.
مرحله رشد خودشیفتگی در دوران کودکی
یک مشغولیت کامل به خود، در کودکان طبیعی و در سن معینی مورد انتظار است. مرحله رشد خودشیفتگی حدود ۲ سالگی شروع می شود –همان زمانی که کودک استفاده از کلماتی چون “من” “مال من” و “نه” را شروع می کند. آنها غالبا به گونه ای رفتار می کنند که گویا دنیا حول آنها می چرخد، و نگرانی کمی برای نیازها و خواسته های دیگران دارند.
مارگارت ماهلر، یک روانشناس برجسته کودک، این مرحله را به عنوان یک “موضوع عشق به دنیا” توصیف کرد. مجسم کنید یک کودک ۲ ساله در حال دویدن در خیابان با لبخندی پهن بر صورتش و والدینی که سراسیمه به دنبال او می دوند. اگر رشد همانطور که باید، پیش برود، کودک از طریق تماس نزدیک با والدین، دوستان، و معلمان یاد می گیرد که افراد هم نیازها و خواسته هایی دارند. خود محوری کاهش می یابد و کودک برای دیگران دلواپس می شود.
خودشیفتگی سالم، یا یک “موضوع عشق به دنیا”، چیزیست که بزرگسالان می توانند بدست آورند گرچه دیگر به مرکز جهان بودن مربوط نمی شود. این مفهوم احساس شادی، سرخوشیِ لذت بردن در خود و تاثیرش بر دنیا است.
چرا خودشیفتگی سالم مهم است؟َ
خودشیفتگی سالم به دلایل متعدد مهم است: اگر شما بتوانید در خودتان یک لذت نشئه کننده تجربه کنید، کمک می کند تا از مواقع سخت عبور نمایید. برای مثال، اگر شخصی قادر باشد از کار دشواری که به خوبی انجام داده، لذت خوشیفتگی را تجربه کند، می تواند آن شخص را در مواقع ناکامی و شکست نگه دارد، لذا از احتمال فرسودگی شغلی جلوگیری کند. همچنین لذت بردن از زیبایی و تاثیر مثبت بر دیگران در مواقع ناامیدی و دلشکستگی می تواند موجب تاب آوری شود.
برخی افراد عشق سالم به خود را حفظ نمی کنند یا آن را رشد نمی دهند. این ممکن است به چند دلیل رخ دهد: ممکن است یک والد بسیار خودمحور توقع داشته باشد فرزندش همه توجهش را به او معطوف کند، برای کودک فضایی نمی گذارد تا با خودش شادی کند. وقتی “کارینا” کودک بود، او معتقد بود مادرش هر چیزی را می داند و کامل است. همانطور که بزرگتر شد، یاد گرفت، برای گرفتن توجه و پذیرش، نیاز دارد باور مادرش را به همه چیزدانی و کامل بودن تقویت کند. چنانچه کارینا نیازهایش را بیان می کرد، با بی محلی مادرش مواجه می شد –یا بدتر از آن. این محیطی نبود که خودشیفتگی سالم در آن بتواند رشد کند.
خودشیفتگی سالم برخی کودکان ابدا رشد نمی کند چون می ترسند دیگران به آنها رشک برند. وقتی یک کودک یاد می گیرد اگر برتر باشد، تنبیه خواهد شد یا با او خصمانه رفتار می شود، آن کودک برتریش را پنهان می سازد یا کاهش می دهد، حتی شاید از خودش پنهان کند.
آیا برجسته کردن ویژگی های خوب تان و لذت بردن از آنها، اشتباه است؟ درباره نگرانی هایی که به ذهن تان می آید، مانند ترس از رشک یا “چشم بد”فکر کنید؛ یا نگرانی از اینکه متکبر باشید. اگر این مورد درباره شما وجود دارد، به عنوان سپاس برای آنچه به شما داده شده است، خودشیفتگی سالم خود را بازبینی کنید. سپاسگزار بودن از استعدادهای طبیعی ممکن است روشی برای قدردانی از آنها باشد، بدون اینکه احساس کنید خودخواهی مفرط دارید.
منبع: https://www.psychologytoday