حافظه فرایندی است که مغز برای ادارک، ذخیره، و بازیابیِ طیف وسیع اطلاعات، ازحقایق مربوط به شرح حال تا رویه های پیچیده، را به کار می برد. معمولاً به سه زیز مجموعه تقسیم می شود: حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلندمدت.
انواع حافظه
فرایند بخاطر آوردن در مراحلی روی می دهد، اولین مرحله مستلزم حافظه حسی است. خاطرات ادراکهای حسی فقط در یک لحظه (کمتر از یک ثانیه) در مغز ذخیره می شود. اینها می تواند تجسمی (دیداری)، پژواکی (شنیداری)، یا بر هر حس دیگر اثر بگذارد. سپس یک خاطره به حافظه کوتاه مدت منتقل می شود، که به عنوان حافظه کاری نیز توصیف می شود. حافظه کوتاه مدت محدود و کوتاه است، با یک ظرفیت کلی ۷ مورد. برای برخی افراد ممکن است ظرفیت حافظه کوتاه مدت با تمرین افزایش پیدا کند. اگر آن موارد در حافظه کوتاه مدت تکرار نشود یا بطور متفاوت به گونه ای ذیگر فعال نگه داشته شود، آنها در عرض چند ثانیه ناپدید می شوند.
برخی خاطرات به طرف حافظه بلند مدت پیش روی می کنند، جایی که می توانند سالها و حتی برای همیشه ذخیره گردند.
نام حافظه بلند مدت می تواند تا اندازه ای فریب دهنده باشد، چرا که لزوماً به معنای وقوع اتفاقات در گذشته خیلی دور نیست. در عوض، این نوع حافظه متمایز از حافظه کوتاه مدت است زیرا بیش از چند ثانیه، طول می کشد. خاطراتِ حوادثی که در گذشته بسیار دور روی داده است به عنوان خاطرات دور توصیف می شوند.
حافظه بلند مدت می تواند بیشتر به حافظه اخباری و رویه ای تقسیم شود. حافظه اخباری، همچنین به عنوان حافظه صریح گفته می شود، معمولاً حاوی واقعیتها و رویدادها است و در صورت لزوم می تواند از آن فراخوانده شوند. وقتی فردی حروف بزرگ را از بر می خواند، تکیه به حافظه اخباری دارد. حافظه رویه ای یا حافظه ضمنی شامل به یاد آوردن روند انجام کاری– دوچرخه سواری، بستن بند کفش و یا رانندگی است. این خاطرات با تمرین و تکرار به دست می آیند و با گذشت زمان می توانند تقریباً به صورت خودکار احساس شوند.
خاطرات چگونه رمزگذاری و ذخیره می شوند..
رمزگذاری یک فرآیند پیچیده است که نواحی مختلف مغز را درگیر می کند. این فرایند با ادراک یک محرک آغاز می شود. اگرچه افراد دائما چیزها را ادراک می کنند، تنها آن چیزهایی که مورد توجه انتخابی قرار می گیرند، به خاطره تبدیل می گردند. هیجان، که تمایل به افزایش توجه دارد، بوسیله آمیگدال در مغز کنترل می شود. از آنجا، احساسات ادراک شده توسط هیپوکامپ پردازش می شوند، بخشی از مغز که به عنوان نوعی مرکز حافظه عمل می کند، خاطرات جدید را با آنهائیکه هستند، مقایسه می کند و سپس آنها را به هم مرتبط می سازد -خاطرات مرتبط با دانش قبلی به دست آمده، آسان تر ذخیره می شوند.
گام آخر، شامل انتقال برخی از خاطره ها به مخزن بلندمدت است.
قابلیت اطمینان خاطر
حافظه به عنوان یک عکسِ بی عیب یا نگارش یک رویداد یا یک تکه ای از اطلاعات خاص عمل نمی کند و همیشه خاطرات قابل اعتماد نیستند. از آنجا که حافظه بسیار تلقین پذیر است، ممکن است چندین عامل بر صحت و قابلیت مطمئن بودن خاطرات ویژه تأثیر بگذارد. به عنوان مثال اگر یک والد به طور مکرر درباره نخستین روز تولدشان به کودک بگوید ، ممکن است کودک دقیقاً به همان صورت که آن والد تعریف کرده است، شروع به یادآوری کند. همچنین افراد اغلب دو خاطره یا عناصر دو خاطره را با هم ترکیب می کنند ، به عنوان مثال ممکن است باور داشته باشند که یک رویداد از جشن تولد ۱۶ سالگی در واقع در جشن تولد ۱۸ سالگی رخ داده است.
در اواخر قرن بیستم ، بسیاری از درمانگران ادعا کردند که به افراد کمک می کنند تا خاطرات سرکوب شده درباره سوءاستفاده و تروما را با استفاده از هیپنوتیزم به یاد بیاورند. متعاقباً بسیاری از این خاطرات ثابت شد که نادرست بودند، حتی اگر برخی از کسانی که خاطرات “آشکار شده” داشتند و آنها را باحرارت باور داشته باشند. توانایی افراد برای دسترسی به خاطرات سرکوب شده، ناخودآگاه، هنوز بطور وسیع مورد بحث است.
نگرانی های جسمانی و روانی مربوط به حافظه
در حالی که هر فردی گهگاه مواردی را فراموش می کند، حافظه می تواند تخریب شود. معمولاً کاهش حافظه با افزایش سن نیاز به توجه دارد. از دست دادن عادیِ مربوط به سن معمولاً عملکرد فرد را مختل نمی کند، اما ممکن است باعث لغزش های کوچکی در حافظه شود، مانند فراموش کردن نام فردی یا محل قرارگیری یک چیز. دمانس (اصطلاح وسیعی است که کاهش قابل توجه حافظه را در صورت وجود سایر علائم، توصیف می کند) ممکن است ناشی از شرایطی باشد، مانند بیماری آلزایمر ، دمانس عروقی یا بیماری پارکینسون. موضوعاتِ خاص حافظه مرتبط با زوال عقل (دمانس) معمولا بر اساس نوع و شدت آن، متفاوت است.
فراموشی (از بین رفتن حافظه یا عدم توانایی در ایجاد خاطرات جدید) می تواند ناشی از تومور مغزی، سکته مغزی، جراحت آسیب زایِ سَری یا کمبود اکسیژن باشد. همچنین می تواند ناشی از یک واقعه آسیب زا (از جمله جنگ، بدرفتاری یا قربانی یک جرم) باشد. در چنین مواردی به این فراموشیِ تجزیه ای گفته می شود. فراموشی پیش گستر ناتوانی در ایجاد خاطرات جدید است و فراموشی پس گستر شامل از بین رفتن خاطراتی می شود که قبل از واقعه رخ داده و باعث فراموشی شده است، اما اساسا تخریبی در توانایی ایجاد خاطرات جدید وجود نمی آید.
سایر عللِ از دست دادن حافظه، می تو اندشامل مواردی چون داروها، افسردگی، وابستگی به الکل و کم کاری تیروئید باشد. در این موارد، پس از درمانِ مسئله اصلی، عمدتا از دست دادن حافظه قابل برگشت است.
در حالیکه موضوعات سلامت روان بر حافظه اثر می گذارد -مانند تاثیر افسردگی در به خاطر آوردن _این حقیقت دارد که همچنین خاطرات (به ویژه خاطرات آسیب زا) می تواند بر سلامت روان اثر منفی بگذارد.
فشار روانی پس از سانحه* (یعنی شرایط سلامت روان که ناشی از تجربه تروما باشد) اغلب شامل خاطراتِ آزاردهنده از حادثه ای آسیب زا است. چنین خاطراتی می تواند بدنبال علتی باشد (یعنی تجربه ای که یادآورِ آن تروما است) یا ناگهانی و بدون هشدار، رخ دهد. این خاطرات غالبا موجب واکنشهای هیجانیِ قوی شامل اضطراب و وحشت می شود، و وقتی که غرق خاطرات آزار دهنده می شوند، می تواند برای برخی از افراد دارایِ فشار روانی پس از سانحه، سخت باشد، تشخیص دهند اینکه چه چیزی در حال، و چه چیزی در گذشته اتفاق اقتاده است.
درمان مشکلات حافظه بستگی به علت اصلی موضوع حافظه دارد. برای افرادی که اختلال حافظه آنان ناشی از افسردگی، اضطراب یا مسئله سلامت روان دیگری است، درمان موضوع اصلی، اغلب می تواند به ناپدید شدن کامل همه مشکلات حافظه منجر شود. افرادی که مشکلات حافظه آنان به دلیل سن، وضعیتی پزشکی یا زوال عقل است، ممکن است از درمانی که به آنها استراتژی های جبرانی برای مقابله با از دست دادن حافظه آموزش می دهد ، بهره گیرند. درمان همچنین می تواند برای چنین افرادی، حمایتی و کمکی را فراهم نماید تا احساسات خود را نسبت به از دست دادن حافظه پردازش کنند.
*اختلال فشار روانی پس از سانحه، می تواند پس از هر حادثه تلخی آغاز شود، یک حادثه تلخ حادثه ای است که در آن احساس خطر می کنیم، زندگی مان در معرض تهدید است یا شاهد مرگ یا مجروح شدن دیگران باشیم.