بخشش تصمیم هشیارانه ای است که به فرد اجازه می دهد از احساس خشم یا رنجش عبور کند و به شخصی که اشتباهی در حق او مرتکب شده پناه دهد. بخشش می تواند کمک کند تا از هرگونه احساسات منفی رها شود و به حسی از صلح و آرامش نائل آید. شخصی که بخشیدن برایش مشکل است ممکن است مزایای بخشش را در درمان دنبال کند تا با سهولت بیشتری بتواند ببخشاید.
بخشش چیست؟
گرچه اصطلاح بخشش ممکن است مفاهیم مذهبی را به ذهن بیاورد، نیاز به بخشش انجام چیزی در ارتباط با مذهب ندارد. بخشش به این معنا نیست که خطاکار را فراموش کند یا معذور ببیند او را، بیشتر به این معناست که بخشش را تشخیص دهد و تصمیم آگاهانه ای بگیرد تا از دردی که موجب آن شده، عبور کند.
وقتی فرد می بخشد، لزوماً با فرد خطاکار آشتی نمی کند. تصور غلط از بخشش ممکن است مضر باشد، به ویژه آنکه درباره یک رابطه ناسالم یا خشونت آمیز باشد. ممکن است تا اندازه ای فکر کنند آشتی در مسیر بخشش اتفاق می افتد، اما همیشه حقیقت ندارد. برای مثال فردی بتواند عضوی از خانواده را ببخشد که حرفی یا کاری که موجب آسیب شده است، اما به جهت روانی و جسمانی حفظ رابطه با آن عضو مضر باشد.
بدون کوچک شماری و انکار خطا امکان بخشش وجود دارد. بخشش وقتی را به خود اختصاص می دهد، به خصوص اگر خطا جدی باشد. وقتی فردی باعث ضرر قابل توجهی می شود، چه عامداً چه سهواً، بخشش واقعی می تواند بسیار چالش برانگیز باشد. شیوه ای که در آن شخص می بخشد، تا اندازه ای به تعریف شخص از بخشش، بستگی دارد. همدلی غالباً می تواند به بخشش منجر شود. برای بسیاری، بخشیدن صرفاً حرکت از گذشته، ناچیزشماری و نگه نداشتن کینه است. برای برخی دیگر، این فرایند مستلزم ترمیم روابط است. در حالی که برای بسیاری دیگر آشتی گامی است در فرایند بخشش.
اغلب بخشش درباره اشتباه ادراک شده در قبال خویشتن، دوستان نزدیک یا خانواده ضروریست (وقتی که شخصی به علت اصول اخلاقی متفاوت چیزهای آسیب زا می گوید، نتیجه آن،خجالت زدگی یا بی توجهی به باورها یا هویت شخص است.)
بعضی افراد به طرق زیر ممکن است دیگران را بتوانند ببخشند:
اغلب از طریق صحبت کردن درباره موضوع، اینکه چرا شخص دیگر اشتباه کرده، فهمیده می شود.
همدلی با موقغیت شخص دیگر
از تمرکز بر خشم یا غم نسبت به شخصی که خطا کرده، اجتناب کند.
انعکاس وقتهایی که شما به فردی دیگر آسیب رساندید و رفتار بخشندگی آن شخص نسبت به شما
به شخص دیگر بگوید که او را بخشیده است.
بهره گرفتن از آموزه های فرهنگی، معنوی و مذهبی
منعکس نمودن پیامدهای منفی نگهداری کینه
بخشش خویشتن
بخشش لزوماً با شخص دیگر سر و کار ندارد، سراسر زندگی، ممکن است برای عملی اشتباه بخشش خود ضروری باشد، چه این اشتباه واقعی باشد یا فرض شده باشد. برخی انتخابهایی داشتند که بعداً حسرت خورده اند و زمان سختی داشتند تا خود را بابت انتخابشان ببخشند. نیز افراد مایلند که خودشان را در سطوح بالایی از مسئولیت قرار دهند تا اینکه دیگران را مسئول بدانند و لذا به عنوان یک پیامد بخشش خود نسبت به بخشش دیگرانی که همان خطا را نسبت به آنها کرده اند، سخت تر است.
پژوهشها نشان می دهد، فردی که بلافاصله بعد از اشتباه، خود را می بخشند، ممکن است کاهش همدلی را تجربه کند، و تمایل کمتری داشته باشد از طرف دیگر دلجویی کند. خود- بخششی زمانی ممکن است مؤثرترین و مفیدترین باشد که شامل بازتاب دقیق اشتباه، پذیرش اشتباه، همدلی برای طرف دیگر باشد و نوعی جبران خطا را دربرداشته باشد.
به دلیل حفظ احساسات خشم و دیگر هیجانات منفی، حتی آنهایی که به سمت خود هست، می تواند به کاهش سلامت جسمانی، روانی و هیجانی منجر گردد و لذا بخشش خود مهم است. با وجود این بخشش زمانی را به خود اختصاص می دهد. وقتی فردی با آن مشکل دارد، ممکن است منجر به اضطراب، افسردگی و استرس شود و این شرایط موجب علائم جسمانی، مانند فشار خون بالا، درد و خستگی یا خود-آسیبی می گردد. افرادی که نسبت به خود، بیزاری را حفظ می کنند، همچنین احتمال بیشتری دارد که درگیرِ رفتارهای خطرناک چون سوءمصرف مواد و الکل شوند.
فواید بخشش
بخشش، بیشتر برای شخصی که می بخشد فایده دارد ( آنهایی که فردی که درباره اش خطایی کرده می بخشند نتایج قابل توجهی را تجربه می کنند.) مطالعات نشان می دهد یک ناتوانی یا نخواستن برای بخشیدن، بر سلامت روان و تندرستی اثر منفی می تواند داشته باشد که اغلب در ایجاد افسردگی و اضطراب نقش دارد. مزایای شخصی بخشیدن، می تواند بسیار باشد. این مزایا ممکن است افزایش شادی، سلامت بیشتر و روابط قوی تر را شامل گردد. افراد بخشنده تر، خوشحال ترند و با احتمال کمتری اثرات منفی بر سلامت را که ناشی از استرس است، تجربه می کنند. آنها غالبا با سهولت بیشتر تعارضات را می توانند حل کنند، روابط آسیب دیده با دوستان یا همسر را ترمیم کنند و بطور کلی، سطح بالاتری از همدلی و احساسات مثبت نسبت به دیگران، می توانند تجربه کنند. آنها ممکن است در برابر بیماری مقاوم تر از کسانی باشند که ناراحتی را نگه می دارند ( همانطور که مطالعات نشان می دهد افرادی که ناراحتی راحفظ می کنند با احتمال بیشتری سیستم ایمنی آنان در معرض خطر قرار دارد.).